ورزش و تفريحات سالم

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

ورزش در مراکز ضايعات نخاعی ،معمولا" بخش مهمی از برنامه های توانبخشی بیماران را تشکيل می دهد. به همين علت بسياری از افراد مبتلابه آسيب نخاعی باید در پی شناسائی علاقه مندی خود نسبت به رشته های ورزشی مختلف باشند، تا بتوانند بوسیله آن انگیزه و سلامتی خود را افزايش دهند.

ممکن است موضوع ورزش معلولين از نظر افراد عادی از جذابيت کمتری برخوردار باشد، به همین دلیل این افراد بيشتر به دنبال ورزشهائی هستند که بتوانند با غير معلولین رقابت نمايند. همه افراد یک جامعه نیزبه ورزش کردن علاقمند نيستند به طوری که خیلی ها  ار تماشای بازی لذت می برند و يا بعضی ها نیزعلاقمند به فعاليتهای تفريحی درفضاهای باز از جمله باغبانی و گلگاری هستند.بهرحال  کسانی که به ورزش و تفریح علاقه بسیار زیادی داشته باشند ،تحت هر شرايطی به این فعالیتها خواهند پرداخت.

ورزش و توانبخشی :

اين انديشه که "ورزش بايد بخش مهمی از برنامه های بازپروری معلولين ضايعه نخاعی باشد" ،اولين بار در سال 1944 به فکر شخصی بنام "دکتراروديک گاتمن"(Dr Ludwing Guttman )رسيد. او که به تازگی کارش را در مرکز ضايعات نخاعی بيمارستان استوک مندويل انگلستان آغاز کرده بود، متوجه شد که يکسری از ورزشهای خاص همراه با فيزيوتراپی و ساير برنامه های توانبخشی و جسمی اهميت فوق العاده زيادی برای معلولين می تواند داشته باشند. همچنين پی برد که تاثير روحی و روانی ورزشهای رقابتی نيز از ارزش بسيار زيادی برخوردار است.

اولين ورزشی که افراد دارای آسيب نخاعی در استوک مندويل بازی کردند،ورزشی بنام "ويلچر پولو "(wheelchairpolo)بود که بعدها جای خود را به بسکتبال با ويلچر داد.این ورزش در طول ساليان متمادی اهمیت وارزش خود را به اثبات رساند. به طوری که امروزه به يکی از محبوبترين و موثرترين رقابت ها میان ورزشکاران معلول مرد و زن تبديل شده است.

در سال 1984 دکتر گاتمن به فکر تاسيس سازمان ورزش معلولان افتاد. در آن سال در بيمارستان استوک مندويل مسابقه ای برگزار شد که 26 ورزشکار در آن شرکت کردند. بعدها اين سری رقابت ها به يک مسابقات سالانه تبديل شد و در سال 1952 شکل بين المللی به خود گرفت.

ورزشهای با ويلچر :

ورزشهای با ويلچر با گذشت سالها بطور چشمگیری توسعه یافته اند و منجر به ايجاد سازمانهای ورزشی ملی و بين المللی زیادی گرديده اند . بنياد خيريه ای معرو ف به "صندوق خيريه ورزش معلولين "جهت برگزاری اولين مسابقات استوک مندويل کمک مالی نمود. اين سازمان به مرور زمان تحولات بسياری کرد، تا جائی که امروزه با عنوان" بنياد ورزشهای با ويلچر انگلستان" شناخته شده است.

BWSF

BWSF يکی از مهمترين سازمانهای کشور انگلستان در زمينه ورزشهای با ويلچر می باشد که در سال 1972 تاسيس شده است و بيش از 27 انجمن مربوط به ورزشهای مختلف تحت پوشش آن قرار دارند. اين سازمان از طريق واحدهای ذيربط برای افرادی که با تازگی نخاعی شده اند ،فرصتهای ورزشی مهيا می کند.  همچنين کار سازماندهی مسابقات قهرمانی را در سطح ملی برای انجمن های ورزشی مختلف بعهده دارد. BWSF در واقع ميزبان مسابقات بين المللی با ويلچر است. امروزه زمینه های ورزشی ايجاد شده توسط BWSF بسیار عالی است  و اين موضوع به علل زير به وجود آمده است:

ایجاد زير بنای بهتر رقابت و مسابقه، تبليغات بهتر، تکنيک های آموزشی بهتر و کميت و ارتقای کيفيت تجهيزات مورد استفاده افراد معلول.

 

مارک کلینگلد(mark kleingled)  که ازافرادمبتلابه آسیب نخاعی است می گوید:

"هنگامی که جوانتر بودم در  فعاليتهای ورزشی بسیارزیادی شرکت داشتم. بمدت 3 سال عضو تيم فوتبال مدرسه آلنيز(Alleyns) بودم. در رشته ورزشی تنيس رده زير 18 سال همیشه در رتبه های اول قرار داشتم. بعد از شکسته شدن مهره کمری ام در سن 18 سالگی ، اولين کاری که می خواستم بعد از ترخيص از بيمارستان انجام دهم ،پرداختن به يک رشته ورزشی بود. گاهی اوقات برای ايجاد انگيزه مجدد در اشخاص بايد مدت زمانی سپری شود. معمولا" اولويتهای اصلی بعد از ترخيص از بيمارستان خانه داری، تحصيلات و اشتغال هستندواغلب ورزش در پائين ليست اولويتها ی این افراد قرار می گيرد.

نقطه عطف زندگی من چند سال بعد آغاز شد و آن وقتی بود که فيلمی از مسابقه تنيس با ويلچر را می ديدم که در آن 2 تنيس باز آمريکائی بنام های بریدپارکز(Brad Parks) و رندی اسنو(Randy Snow) که از نوآوران بازی تنيس با ويلچر هستند،نمايش جالبی را  از خود به نمايش گذاشته بودند. و از آن لحظه به بعد من سريعا" در مسير بازی تنيس با ويلچر قرار گرفته و پيشرفت کردم.

بهر حال به عنوان يک نصحيت عرض می کنم که: "انتظار نداشته باشيد که همه چيز را دو دستی تقديمتان کنند". بعضی چيزها را بايد بخواهيد و يا حتی برای آنها بجنگيد. اگر محل تفريحات شما متناسب با نيازهای شما نيست وظيفه شما است که از مسئولين نیازهای خود را بخواهيدمثلا" برای شما يک رمپ قرار دهند. نزديک استخر شنا بالابر قرار دهند وتغييرات مناسبی را در ايجاد کنند. در واقع آنها نمی دانند که شما به چه چيزهايی نياز داريد. بنابراين شما بايد به آنها بگوئيد . "

پارالمپيک بين المللی :

در 28 جولای سال 1948يعنی همزمان با مراسم افتتاحيه المپيک 1948 لندن، بازيهای استوک مندويل پايه گذاری ودرواقع اولين رقابت ورزشکاران با ويلچر آغاز گرديد. در سال 1952، افسران بازنشسته هلندی نيز به اين حرکت پيوسته و کميته بين المللی مسابقات استوک مندويل را تشکيل دادند. در سال 1960 با حمايت فدراسيون جهانی بازنشستگان يک گروه بين المللی بمنظور مطالعه مشکلات ورزش معلولان شکل گرفت و حاصل فعاليت آنها بعد از 4 سال يعنی در سال 1964 منتج به ايجاد فدراسيون بين المللی ورزش معلولان بنام   ISOD   گرديد.

(Intematimal sport organization for the Disabler)

ISOD فرصتهايی را برای آن دسته از ورزشکارانی که نمی توانستند به هردلیلی به ISMGF بپيوندند ،فراهم نمود. اين افراد شامل نابينايان، افراد قطع عضوی ، فلج های مغزی و پاراپلژیها بودند. در آغاز، 16 کشور به ISOD ملحق شدند و اين سازمان در اين راستا تلاش بسياری کرد تا اينکه نابينايان و افراد قطع عضوی در مسابقات پارالمپيک 1976 تورنتو و افراد مبتلا به فلج مغزی نيز در مسابقات 1980 آرنهم شرکت نمودند. بطور کلی برای اولين بار نمونه بازيهای المپيک برای معلولان در سال 1960 در رم برگزار گرديد. بطوری که اين مسابقات فقط خاص معلولان جسمی ناشی از ضايعه طناب نخاعی بود. پنجمين مسابقات بين المللی که در آن افراد نابينا و قطع عضوها نيز شرکت داشتند ،به سال 1976 در تورنتو انجام و در سال 1980 در آرنهم هلند ورزشکاران مبتلا به فلج مغزی نيز به اين مسابقات پيوستند.  چهار سازمان بين المللی در سال المپيک جهت هماهنگی مسابقات مذاکراتی بعمل آوردند که در نهايت منتج به تشکيل کميته بين المللی هماهنگی ورزش معلولان در جهان ( ICC ) شد.

International co-ordinatig com mittee fo soportis the pisabled in the hlorld

اين کميته نيز در سال 1989 جای خود را به کميته بين المللی پارالمپيک داد.

سازمانهای پشتيبانی ورزش افراد نخاعی :

در سال 1984 قهرمان اسکی آزاد انگليس و اروپا يعنی مايک نمسواری (Mike Nemesvary ) در جريان مسابقه ترامپولينينگ ( Trampolining )  مجروح شد. مايک پس از بهبودی با همکاری دوستانش يک انجمن خيريه تشکيل دادند تا بمنظور ايجاد انگيزه ، تقويت روحيه و حفظ استقلال افراد از طريق ورزش و فعاليتهای تفريحی به مردم کمک نمايند.

اين انجمن بمنظور توسعه ورزش اسکی ميان افراد آسيب نخاعی، طراحی اسکی های مخصوص برای آنان ، فراهم نمودن امکانات مورد نياز جهت آموزش افراد در شيبهای خشک، و برگزاری دوره های چند هفته ای در تفرجگاههای کوهستان آلپ ،تلاش های بسيار زيادی را انجام داد. اين انجمن بهمراه "کالورت تراست"(calvert Trust) که يک مرکز آمورشی تفريحی خارج از شهراست، افراد مبتلا به ضايعه نخاعی را با ورزشهايی چون اسب سواری، قايق سواری، کوهنوردی و جهت يابی آشنا می نمايد.

ورزشهای معمول جامعه:

بعضی از ورزشها مخصوص معلولانی هستند که منحصرا" از ويلچر استفاده می کنند. مثل تنيس با ويلچر، بسکتبال با ويلچر و غيره .

با اين وجود، ورزشهای زيادی نیز وجود دارند که افراد معلول می توانند هم سطح ( يا تقريبا" هم سطح ) افراد سالم به آنها بپردازند. اما اختلاف اصلی در تفاوت اجتماعی است. در ورزشهای با ويلچر افراد تمايل دارند با افراد معلول ديگر رقابت و رويارويی نمايند. در حالی که اکثر شرکت کنندگان در ورزشهای معمولی را افراد سالم تشکيل می دهند. بنابراین بسته به سليقه و ديدگاه افراد می تواند جنبه های مثبت و منفی داشته باشد.

در اين ميان ورزشهايی وجود دارد که افراد معلول می توانند همراه افراد سالم در آنها شرکت کنند. از جمله اين ورزشها می توان به تنيس با ويلچر اسنوکر، دريا نوردی و حتی مسابقاتی مثل مارتون (ماداتون لندن) اشاره نمود.

 مالئن بوئن : ( Melanie Bowen ) که در ناحيه T4,T5,T6 ضايعه کامل دارد چنین می گوید:

"من به شرکت در مسابقات واحد نخاعی ترغيب شده بودم. از نظر بيمارستان اگر من ورزش نمی کردم، می پوسيدم و می مردم. به همين دليل پیوسته تشويق می شدم که حتما" به يک رشته ورزشی مثل تنيس روی ميز، بسکتبال، تيراندازی با کمان ،پرتاب وزنه و ..... بپردازم. با خود فکر می کردم که ورزش اجباری، وحشتناک است. من که قبل از تصادفم از ورزش متنفر بودم. وحتی وقتی که دوتا پا داشتم هيچگاه ورزش نمی کردم، چگونه می توانستم حالا با ويلچر اينکار را بکنم؟ به همين دليل من همه چيز را امتحان کرده بودم غير از ورزش. بدترازهمه اين بود که در واحد نخاعی عده ای در حال ورزش مرا محاصره کرده بودند. زندگی در يک واحد نخاعی حول ورزش می چرخد. بنابراين فضای آن مرا دائما" منزجر می ساخت .

در حال حاضر من به رشته تيراندازی با تفنگ می پردازم. اين ورزش برای من جذابيت زيادی دارد ،زيرا باعث می شود من فکرم را متمرکز کنم. با وجود اينکه این ورزش تيمی نيست ولی ورزشی منظم و دقيق و يک تلاش فردی است. باشگاه من ، باشگاه تخصصی تيراندازی با تفنگ است و به معلوليت افراد هم هيچ ربطی ندارد و من می توانم با سایر افراد سالم در يک سطح رقابت کنم. مخصوصا" با مردان! اما قبل از آن تصور نمی کردم که بتوانم در چنين ورزشی شرکت داشته باشم. 14 سال طول کشيد تا سرگرمی و تفريحی پيدا کنم که در آن ناتوانی ام مانعی برای من ايجاد نمی کند و ازطرفی هيچ مزيت خاصی هم برايم ندارد.

اگر شما ورزش را دوست نداريد يا از آن متنفريد ،هيچوقت از روی اجبار به آن بپردازيد . ممکن است خيلی ها به شما بگويند ورزش تنها راه حل است که البته اين حرف مهمل است و شما بايد به خانه برويد و به زندگی ادامه داده و آنچه که دلتان می خواهد، انجام دهيد. "

علاوه بر ورزش چيزهای زياد ديگری هم وجود دارد. ورزش کردن از روی اجبار بيشتر از اين که مفيد باشد مضر است، زيرا اگر شما اهل ورزش نباشيد، احساس شکست خواهيد کرد. سعی کنيد مثبت باشيد و فقط کارهايی را انجام دهيد که به شما احساس نشاط بدهد. من با تيراندازی تفنگ اين احساس را بدست می آورم. فکر داشتن يک اسلحه خوشحالم می کند و دلم می خواهد به آنهایی که سالهای قبل می خواستند من را وادار به ورزش کنند ،تيراندازی کنم.

 

****

منبع : کتاب  "      مطلب آموزشی ورزش و تفریحات سالم  برگرفته از کتاب  Moving  Forward  نشر یافته توسط  انجمن  ضایعات نخاعی انگلستان    "  تهیه کننده :  گروه ترجمه مرکز  ضایعات نخاعی -مترجم :  : ف .خادمی  - ویراستار : مهندس  عباس کاشی - انتشار : مرکز ضایعات نخاعی  جانبازان - شهریور 1386

 

  

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved