در مورد ارتباطات  زناشويي چگونه فكر مي كنيد ؟

ويژه افراد نخاعي

   

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

مطابق با اعلام مركزملي آمارضايعات نخاعي ايالات متحده (NSCISC) سالانه حدود 11000 موردجديدضايعه نخاعي درآن كشوربه وجودمي آيدكه بيش ازنيمي ازآنان (5/ 51 درصد) در زمان آسيب مجردهستند.زماني كه به مقايسه افراد عادي جامعه ازنظرجنس ونژاد مي پردازيم،تحقيقات نشان مي دهندكه:

- ميزان طلاق درسالهاي اوليه بعدازضايعه درميان كساني كه همزمان با آسيب ازدواج كرده اند،بيشتراست.
- تعدادافرادمجرد(كساني كه هرگزازدواج نكرده يا طلاق گرفته اند)درسالهاي اوليه بعداز ضايعه نخاعي بيشتراست.
- بيشترافرادي كه مبتلابه ضايعه نخاعي تا 15 سال بعداز آسيب مجردباقي مي مانند.
- درواقع تعدادكمي ازافرادنخاعي مجردازدواج مي كنند.

فيل كلبين (Phill Klebine )مي گويد:" در مشاوره هائي كه به بيماران نخاعي مي دهم ،برروي موضوعات زيادي كارمي كنم.نقش اول من درموردبيماراني كه به تازگي آسيب ديده اند، اين است كه ابتدا آموزش كنترل مسائل روزمره اي ماننددفع ادرارو مدفوع ومراقبت از پوست را تسهيل نمايم .چراكه موضوع كنترل مراقبت هاي شخصي در اولين قدم براي احياء زندگي زناشوئي بعدازضايعه نخاعي بسيارحياتي است .در قدم بعدي ، به عنوان يك مشاورسعي مي كنم به كساني كه از تطبيق دادن خود با زندگي  بعد از ضايعه نخاعي دچار مشكل هستند  ،كمك نمايم . عقايد وتفكرات، احساسات و رفتاربسياري ازبيماران معمولا" برروي روابط آنان تاثيرمنفي مي گذارد".

مواجه شدن زوجين باضايعه نخاعی

افرادي كه درزمان آسيب، ارتباط زناشوئي دارند،اغلب بااين سئوال مواجه مي شوندكه آيا آنها قادربه حفظ وادامه زندگي زناشوئي خودخواهندبوديا خير.درحقيقت تقريبا" غيرممكن است كه به موفقيت هرگونه ارتباطي اطمينان داشته باشيم. چراكه بقاي ارتباط به عواملي نظيرعلاقه و عدم علاقه شخصي،تمایلات مشترك،ارتباطات و سازگاری درطولاني مدت بستگي دارد.با درنظر گرفتن اين كه درحدودنيمي ازازدواجها به طلاق ختم مي شوند،بديهي است كه ارتباطات زناشوئي براي همه افراداعم ازنخاعي وغيرنخاعي آسان نيست.
گرچه ارتباط مقوله هاي بسيارزيادي دارد،اما من مي خواهم يك سري از صحبتهاي مبادله شده بين مشاورين و بيماران راارائه دهم كه در واقع مثالهاي رايجي ازوضعيت نظرات غيرواقع بينانه اشخاص محسوب مي شوند.دراولين مثال درمورد فعاليت جنسي يك مرد 32 ساله كه 10 ماه پيش طي تصادف باخودرو مبتلا يه ضايعه T9 شده است،بحث مي كنم.


مشاور: آيادرباره فعاليت جنسي صحبت مي كنيد؟

بيمار: بله! اما من نمي توانم آن را مانندگذشته انجام دهم. فکرمی کنم جزخوابیدن چه کاری می توانم بکنم؟مطمئن هستم كه همسرم نیز دوست داردمثل من باشد.

مشاور: بنابراین آیا شما هردو دراين باره صحبت مي كنيد؟

بيمار: من دوست ندارم درباره آن صحبت كنم. اززمان آسيب من تاكنون ما کاری هم انجام نداده ايم.

مشاور: اين موضوع يكي ازنگرانيهاي بعدازضايعه نخاعی محسوب مي شود.ولي توجه داشته باشید که برقراري ارتباط راحت با همسر موضوع مهمی است .البته اين كاربه بردباري و اعتماد دوجانبه نيازدارد.آيا شما قبل ازآسيب نخاعي با همسر تان به راحتي ارتباط برقرارمي كرديد؟

بيمار: فكرمي كنم اينطوربود.

مشاور: پس شما مي توانيدبااتكاء به ارتباطات مناسب اين مسئله را مجددا"حل كنيد. همانطوركه گفتيد،امكان دارد شمابراي انجام فعاليت جنسي تاحدی محدوديتهاي جسمي داشته باشيد. ولي به هرحال اين موضوع به اين مفهوم نيست كه فقط بايدآنجا بخوابيد و به اين معني نيست كه شما وهمسرتان نمي توانيدازهمديگرلذت ببريد. آيا شما تمایل داريدبا همسرتان صحبت کنیدتا با همكاري هم اين مشكل را حل كنيد.

بيمار: شايد.

مشاور: خوب ،انجام اين موضوع با توجه اينكه آيا كاري بكنيديانه، بيشتربه شما مربوط مي شود. ولي اگرشما به علايق مشترك خودتوجه داشته باشيد مي توانيد باهمكاري همسرتان مشكلات راحل كنيد.شما مي توانيدچيزهای مثبت و مختلفی که امکان انجام آنها وجوددارد را پيداكرده و فعاليت جنسي خودتان را تنظيم كنيد. البته ممکن است درمورد فعاليتهاي جنسي براثرمواجه شدن با مشكلات غيرمنتظره نگراني هاي زيادي برای شما به وجودآیدكه باعث وقفه درموفقيت شما شوند.به همين دليل هم ممكن است حل اين مشكل نيازبه گذشت زمان داشته باشد.

بيمار: درهرحال مهم نیست.

مشاور: مهم نیست ؟


بيمار: من حتي اگر هم بخواهم نمي توانم فعاليت جنسي درستي داشته باشم.

مشاور: آيا شما مي گوئيدكه سعي كرده ايدنعوظ داشته باشيد،ولي نتوانسته ايد؟

بيمار: اووو....بله .

مشاور: مي بينم كه براي شما مشكل است كه دراين مورد صحبت كنيد، ولي اين مسئله موضوع خيلي مهمي است. آيا درباره اين مشكل مردان نخاعي مطالعه اي داشته ايد؟

بيمار: درحقيقت نه، ولي يكسري ازقرصهاي موحود در بازار را ديده ام.

مشاور: من اطلاعاتي را جهت مطالعه دراختيارشما قرارخواهم داد.مي توانم بگويم كه اين مسئله مشكل شايعي برای مردان نخاعی است . ولی همانند سایرمشكلات پزشكي،دراین موردهم چيزشرم آوري براي صحبت كردن با پزشك وانتخاب روش درماني نیست.اين احتمال هم وجود داردكه شما با استفاده ازداروها بتوانيدنعوظ مناسبي داشته باشيد. در غيراينصورت گزينه هاي ديگري نيزوجوددارند.

بيمار: خوب دوست دارم كه آنها رابشناسم .

بيشترزوجهادرمراحل اوليه بعدازآسيب نخاعي با موانعي مواجه مي شوند. براي اكثر افرادبالغ ، زندگي پيش از ضايعه نخاعي يك روال عادي و راحت و مانوس محسوب مي شود. معمولا" مردم ازفعاليت جنسي طبيعي ديدگاه خاصي براي خوددارند و عموما" این ارتباط رابراساس عقاید خودشان تعريف می کنند.دراكثرمواردبرنامه هاي عادي زندگي قبل و بعد از آسيب، دست خوش تغييرات مختلفي مي شود. همانندبسياري از جنبه هاي زندگي بعدازآسيب نخاعي ، معمولا" ديدگاهها و برنامه هاي تنظيم شده نيز برحسب نيازبه سازش با زندگي تغييرمي كنند. يك ارتباط سالم ، برپايه برقراري يك ارتباط راحت و يادگيري واقعيات زندگي بعد از ضايعه و تمايل به تطبيق باديدگاه ديگران دربسياري ازحوزه ها استوار است.

نشست زوجین برای برقراری ارتباط


بسياري ازافرادنخاعي داراي يك نگرش منفي ازبدن خودهستند. بطورکلی خودباوري موضوع خیلی مهمي است، چراكه افكارواحساسات همراه با خودباوري به خصوص در زمان نشست زوجین تاثیر بسیار زيادي برروي برقراری ارتباط بین آنها دارد.كساني كه بعدازضايعه نخاعي داراي خودباوري منفي هستند،اين طورتصورمی کنندكه احتمالا"درنظرديگران ناخوشایند و بدون جذابیت مي باشند.اگرچه هركسي كه به تازگي نخاعي شده، نيازبه زمان دارد تا دررابطه با بدن خوداحساس خوبي پيداكند،اماكساني كه بعدازضايعه به مدت طولاني، نسبت به خودافكار منفي دارنداحتمالا" دربرقراري ارتباط بامشكل مواجه خواهندشد.

دراين قسمت،مثالي ازيك مرد 24 ساله باضايعه C5 آورده شده كه در سالهاي اوليه آسيب خود با اين تصوركه اوفردي بدون جذابیت است درگیر مي شود.

بيمار: من به چشم هيچ كسي جذاب نیستم !. هيچكس علاقه ندارد كه با من باشد!.هيچكس مرانمي خواهد!.

مشاور: چگونه شدكه شما به اين نتايج رسيديد؟

بيمار: نوع زندگي من اينطوراست. من هرگزنديده ام كه يك زن تمایل داشته باشدبا افراد ويلچری همراه شود.

مشاور:بنابراين شمافكرمي كنيدكه هيچكسي را پيدا نخواهيدكردكه از شما خوشش بيايدو فقط به خاطراين كه روي ويلچرهستيد هيچكس نمي خواهدباشماباشد؟

بيمار: كاملا"درست است !. چراآنها بايدبخواهند؟

مشاور: اما به اين مطلب توجه داشته باشيدكه هزاران نفرازمردم روي ويلچرمي نشينند.غيراز آنها، بايدبگويم كه 10 مرد هستند كه دقيقا" همان ضايعه و همان حركات ،احساسات و چيزهاي ديگري مثل شمادارند. درست است؟

بيمار: درست است.

مشاور: مي توانيد بطورواقع بينانه به من بگوئيد كه ازآن 10 تا، چندنفر ازدواج كرده اند؟

بيمار: خيلي نيستند.

مشاور: مي توانيديك تعداد منطقی به من بدهيد؟

بيمار: مي گويم .....خوب! شايدحداكثر 2 يا 3 نفر.

مشاور: خوب.من فكرمي كنم كه تعداد 3 نفر به واقعيت نزديكتر باشد. بنابراين من قبول می کنم که از10 نفر7 نفر مجردهستند.حالا حدس مي زني چه تعدادي ازآن 7 نفرداراي نامزد هستند.

بيمار: حداكثريك نفر.

مشاور: قبول مي كنم . بنابراین بااین حساب ، مي گوئيدكه معتقدید حدود 40 درصدازمرداني که مثل شما ازويلچر استفاده مي كنند دارای همسر هستند .آيادرست است؟

بيمار: بله.

مشاور: پس اگراين مردان ازدواج كرده اند، بايستي زنان به آنان علاقه داشته باشند.آيا موافق هستيد؟

بيمار: ولي زنان زيادي وجود دارندكه اينطورنيستند.

مشاور: ممكن است حق باشماباشد.درنظربعضي اززنان، مرداني كه روي ويلچرمي نشينندجذاب نيستند،وازنظربرخي اززنان، مردان ويلچري ازجنبه هاي ديگري جذاب نيستند.ولي قبل ازاين كه ما به جستجوي اين جنبه ها بپردازيم ، آيا منطقي است كه فرض كنيم مردان دربرقراري ارتباط اعتقاددارند كه نزدهمسرخود جذاب بوده اند؟

بيمار: شايد.

مشاور: بنابراین اگرتمام 10 مرددروضعیت کاملا" مشابه ای ازنظرضایعه، حرکات،احساسات وسایرچیزهای مشابه هستند، اختلاف بین شما و مردانی که دارای ارتباط زناشوئی هستندچه چیزی است؟

بیمار: من می فهمم که شما چه می گوئید.

مشاور:من چه چیزی می گویم؟

بیمار: آنها متفاوت فکرمی کنند.

مشاور: دقیقا".آیا اخیرا" مجذوب کسی شده اید،ولی به خاطراینکه فکر می کنیداوشمارابدلیل ویلچری بودنتان غیرجذاب می پنداردازاودرخواستی نکرده اید؟

بیمار: من حدس می زنم این طورباشد.
مشاور: اگر فکرمی کنیدکه هیچ کس به شماعلاقمندنخواهدشد،بنابراین احتمال دارد خودتان را هم در موقعیتی قرارندهیدکه بتوانید با یک خانم صحبت کنید.بنابراین اگرشما روش تفکرخودراتغییردهید، مطمئنا" شانس بهتری برای ملاقات با دیگران پیدامی کنید؟

بیمار:شاید

اگرشما به جلسه مشاوره خود ادامه دهید،بیماربه نحوه برقراری اولین ارتباط با همسرخودعلاقمندخواهدشد.او خیلی زود تصدیق می کندکه هیچ اختلاف واقعی بین قبل وبعدازآسیب اووجودندارد.افرادی که خودشان رادرموقعیت دیداربا افرادجدیدقرارمی دهند،فرصت بهتری برای یافتن همسرواقعی خودپیدامی کنند.اگر یک شخص ویلچری ازکسی درخواست یک قرار ملاقات کند، پاسخ او "بله" یا "نه" خواهدبود.ازسوی دیگر در صورت منفی بودن پاسخ ،بیمار نیز می پذیردکه دلایل بالقوه زیادی برای ردکردن قراروجوددارد.

درجلسه دیگر،من با یک زن 28 ساله که 2 سال پیش براثرتصادف ازناحیه C7 ضایعه نخاعی شده بود، دیدارکردم.اما ازآنجائی که او درموردتوانائیهای خودبرای بچه دارشدن ومادربودن مرددبود،توجهی به برقراری ارتباط نیز نداشت.

مشاور: شما می خواهیدبرای زندگی خود چه کاری انجام دهید؟

بيمار : مطمئن نیستم که چه کارمی توانم انجام دهم.

مشاور: بسیارخوب. قبل ازآسیب دیدگی درنظرداشتیدچه کارکنید؟

بیمار:( اوشروع به گریه می کند) چیزی که من تصورمی کنم این است که بچه دیگری داشته باشم.( بعدازیک مکث طولانی) چندسال پیش من باردار بودم ولی بچه ام راازدست دادم.( مکث) حالا فکر نمی کنم که قادر به انجام آن باشم (گریه کردن).

مشاور: (یک مکث طولانی) واقعا" کسی قادرنیست که بتواند به آسانی دردازدست دادن یک بچه رابیان کند.ولی شما می گوئیدکه نمی توانید بچه دیگری داشته باشید. آیا می گوئیدکه به خاطر آسیبی که داریدنمی توانیدفرزندداشته باشید یا اصلا" نباید بچه دارشوید؟

بیمار: چه فرقی می کند؟

مشاور: بعضی اززنان دارای مشکلاتی هستندکه مانع از بارداری طبیعی آنان می شود.اما حتی اگر زنان نتوانندباردارشوند،لزوما" به این معنی نیست که آنها قادربه بچه داشتن هم نیستند. آنان می توانندبچه ای را به فرزندی قبول کنند.ازسوی دیگر بسیاری اززنان نخاعی فکرمی کنندآنها نمی توانندبعدازآسیب خودبچه دارگردند.همچنین خیلی ازآنان هم فکر می کنندکه به خاطرنخاعی بودن نبایدبچه دار شوند.آیا شما دارای سیکل ماهانه هستید؟

بیمار: بله .

مشاور: باوجوداینکه عوارضی هستندکه لازم است قبل و هنگام حاملگی پیشگیری وکنترل شوند، اما احتمالا" شما می توانیدباردارشده ویک زایمان طبیعی داشته باشید.طناب نخاعی درطولانی مدت ، به طور مستقیم برروی فعالیتهای باروری شما تاثیرگذارنیست و این موضوع مهمترین چیز برای بسیاری اززنان نخاعی است .

بیمار: خوب است.(مکث) من دوست دارم که چندتا بچه داشته باشم.

با توجه به اینکه این جلسه به صحبت درمورد احتمال مادرشدن بیمار گردید،اما روال مشاوره ،توجه بیماررا به یک الگو معطوف نمود. او فهمید می تواندتصور کند که نمی تواند کارهائی راانجام دهد.امابعدازاینکه تفکراتش بااین حقایق به چالش کشیده شد، دریافت که می تواندمقوله مادرشدن خود را مدیریت کند.اوفهمیدممکن است که قادربه انجام کارها همانطورکه دقیقا" تصورمی کندنباشد،اما راههائی هم برای کنترل آنها وجوددارند.

نتیجه گیری

حقایق ساده هستند. شما هم جذاب و دوست داشتنی هستید و امکان ملاقات با مردم برای شما هم وجوددارد . شما هم می توانید واردعرصه عشق وازدواج شوید.شما موجودی اجتماعی بوده و تمایل به زندگی زناشوئی دارید.این طبیعی است که بعدازضایعه نخاعی درموردمسائل زندگی زناشوئی دچارشک ونگرانی وشبهه شوید. هر شخص نخاعی نیازبه مشاوره دارد،اما وقتی دیدگاههای غیرواقع بینانه فرد برای برقراری ارتباطات مشکل ایجادکنند،مشاوره می تواندبرای تطبیق او با زندگی بعد از ضایعه نخاعی بسیارسودمندباشد.

 

****



منبع :  "   در مورد ارتباطات  زناشويي چگونه فكر مي كنيد ؟  " نویسنده : - Phill Klebine مترجم: مهندس عباس كاشي - (ohealth2007@yahoo.com) - انتشار : مركز ضايعات نخاعي جانبازان - شهریور ماه 1388 - برگرفته از سایت : http://www.spinalcord.uab.edu

 

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved