توانمندي افراد معلول، راهحل
مشكلات آنهاست
|
www.isaarsci.ir |
|
|
|
حسن فاتحي، متولد خرداد 1348 و ساكن استان
اردبيل است. او رشته روانشناسي باليني را در هفتترم به اتمام رسانده است.
چه زماني دچار معلوليت شديد؟
آيا مشكلات موجود و كمبود امكانات، شما را از ادامه تحصيل منصرف نكرد؟
- مشكلات پيش رو و ناتواني در حركت باعث شد كه تحصيلات خود را يك سال
ديرتر از افراد عادي آغاز كنم، امّا وجود راهنمايان خوب در اطرافم و تشويق
آنها، عامل مهمي در موفقيت تحصيلي من محسوب ميشود.
چه خاطره جالبي از نخستين كلاس خود داريد؟
خاطره جالبم از نخستين روز كارم است. درست زماني كه خواستم وارد كلاس
شوم، چند تا از همكارهاي صميمي با توجه به وضع جسمي من گفتند كه اين كلاس،
دانشآموزان ناسازگار زيادي دارد. آيا تا به حال متوجه علامت سؤالي در نگاه بچهها، در مورد شرايط جسميتان شدهايد؟ چطور آنها را توجيه كرديد كه از دوران كودكي با ديدي عاقلانه معلوليت را درك كنند؟
پسر بزرگم كه هم اكنون در پايه پنجم ابتدايي تحصيل ميكند، خيلي در مورد
شرايط جسمي من كنجكاوي نميكرد، ولي پسر كوچكم از دو سال پيش خيلي كنجكاوي
ميكند و مدام ميپرسد: «بابا چرا اين طوري شدي؟ بابا كي مقصر بود؟» در وبلاگ شما به فقر فرهنگي و نگرش نادرست جامعه به معلولان اشاره شده است. دلمشغوليهاي شما در اين موارد چيست؟ و براي رفع آنها چه ميكنيد؟
متأسفانه تجربيات دردناكي در اين موارد داشتهام؛ هم در دوران كودكي و
هم در محيط دانشگاهي و حال حاضر. تعريف شما از معلوليت چيست؟ من معلوليت را محدوديت نميدانم و معتقدم هركجا معلولي که نتوانسته استعدادهايش را بروز دهد، مطمئناً در محيطي فقير و با مديريتي كارشكن همراه بوده است. گويا شما از نقص مديريتي و نارساييهايي كه در زمينه حقوق معلولان و شئون آنها وجود دارد، گلايه داريد و سعي كردهايد صداي خود را از طريق وبلاگ، به گوش مسئولان برسانيد. اكنون خواستهاي اصلي خود را به مسئولان بگوييد. معتقدم در مورد جامعه معلولان، بحران مديريت مبتني بر اصول انساني و خيرخواهانه وجود دارد. يعني كمتر مديراني وجود دارند كه افراد معلول را واقعاً باور داشته باشند. سازمان متولي معلولان، بهزيستي، از اساس اشكال دارد. من با بهزيستي بيگانه نيستم و هدفم هم تخريب يا كم كردن ارزش كاركردها نيست، بلكه معتقدم نيروي موجود در بهزيستي براساس كارشناسي و به صورت هدفمند براي مددكاري معلولان انتخاب نشده است، در صورتي كه كار در سازماني متعلق به انبوه انسانهايي با مشكلات جسمي – روحي و اجتماعي، تخصص همراه با تعهد نوعي نياز دارد.مشكلات اساسي ما به باور من، عبارتند از: 1- نبود مديريت خلاق براي ترميم پيكره سازمان متعلق به معلولان 2- پايبند نبودن سازمانها و ادارات به حداقلهاي تصويبي مجلس شوراي اسلامي 3- نبود مركز هماهنگي واحد براي سياستگذاري كلي فعاليتهاي تشكلات غيردولتي 4- كارشناسي نادرست در مورد قوانين حمايتي براي معلولان. 5- شناسايي نشدن مشاغل مرتبط و مناسب معلولان. كداميك از تجربههاي شما ميتواند به پربار كردن زندگي معلولان كمك كند يا آنها را از خطرات برهاند؟ توصيه من به دوستان عزيز، يكي در مورد انتخاب شغل متناسب با شرايط خودشان است و ديگري هم اينكه براي ازدواج عجله نكنند و بعد تأمين حداقلهاي زندگي به دنبال فرد مناسب باشند، زيرا روح معلول، روح عاطفي، پاك و نيازمند محبت است كه فقط در شرايط عاشق هم بودن ميسر ميشود.
منبع : مقاله "
توانمندي افراد معلول، راهحل
مشكلات آنهاست
تهيه كننده :
محمد شهاب -گروه اينترنتي انجمن باور -انتشار
: روزنامه اطلاعات-چهارشنبه 14 مرداد 1388 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
براي اطلاع از به روز رساني سايت مشترك شويد |
||
|
مرکز ضايعات نخاعی جانبازان
مهرماه هزار سيصد و هشتاد و چهار
info@isaarsci.ir
Copyright © 2005 Isaarsci Website . All rights reserved