مقدمه و هدف :
ضايعه
نخاعی به عنوان بيماری که روز به روز با گسترش زندگی ماشينی رو به
افزايش است، توجه ويژه ای را می طلبد. اين ضايعه در اکثر موارد منجر به
ناتوانی و معلوليت شديد شده و زندگی روزمره را شديدا" تحت تاثير قرار
می دهد. گذشته از فاز حاد بيماری، که درمان های دارويی و مراقبت های
بهداشتی ويژه ای را می طلبد ( اين دوره بخش کوچکی از پروسه بيماری شخص
را در بر می گيرد) ، بقيه طول دوره زندگی شخص درمان های بازتوانی يا
توانبخشی را شامل می شود. آموزش طرز قرار دادن ( در وضعيت های خوابيده،
نشسته و ... ) استفاده از ويلچر، انجام مستقل مهارت های روزمره زندگی
( ADL ) آموزش مهارت های ارتباطی و اجتماعی
، آموزش فعاليتهای اوقات فراغت و از همه مهم تر، آموزش های شغلی و
چگونگی اداره زندگی مستقل از برنامه های توانبخشی می باشند. در اين
ميان کاردرمانی به عنوان محوری ترين رشته توانبخشی درگير با اين
بيماران، نقش خويش را در پروسه توانبخشی با ارزيابی های مقدماتی و رو
به جلو آغاز می نمايد. اين ارزيابی ها که از ملاقات اوليه آغاز و تا
ترخيص بيمار ادامه می يابد. شامل ارزيابی وضعيت فيزيکی و وضعيت عملکردی
می باشد. پس از ارزيابی های اوليه ، برنامه توانبخشی جهت بيماران در سه
فاز حاد، فعال و توانبخشی گسترده صورت می گيرد.
مقاله حاضر
با بررسی مشکلات بيماران ضايعه نخاعی از نظر عملکردی، اجتماعی و
ارتباطی، سعی در معرفی روش های توانبخشی و بازتوانی اين بيماران دارد.
|