مقدمه ای بر توان بخشی حرفه ای معلولان

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

معلولان درگذر زمان :

در طی قرون گذشته برخی افکار تعصب آميز ، خرافات و نگرش افراد غير معلول ، به ميزان قابل ملاحظه ای تعيين کننده کيفيت زندگی و سرنوشت افراد معلول بوده است ، اين واکنش نسبت به اين افراد را می توان به پنج مرحله تاريخی تقسيم نمود.

  1. نگهداری در نوانخانه ها، دورکردن آنان از معرض ديد مردم

  2. نگهداری معلولان در شبانه روزی ها بر اساس نوع معلولیت (( خدمات موسسه ای ))

  3. حذف و طرد معلولين از جامعه

  4. تشويق و حمايت معلولين در جهت زندگی در کنار خانواده و جامعه (( خدمات تلفيقی ))

  5. خودشکوفايی - حمايت از آنان درجهت دستيابی به نهايت توانايی های خود

حذف و طرد معلولان جامعه :

همانطور که بيان شد نگرش افراد جامعه نسبت به معلولان در تعيين نحوه برخورد با آنان موثر بوده ، بنابراين عواملی همچون عقايد خرافی ، نژاد پرستی و ترس از مواجه شدن با مشکل معلوليت بعضی از افراد يا جوامع را بر آن داشته که به جای حمايت از معلولان به حذف و طرد آنان مبادرت نمايند.

نگهداری در نوانخانه ها ، دورکردن آنان از معرض ديد مردم :

اولين نوانخانه در اوايل قرن شانزدهم در اروپا ايجاد گرديد. هدف از ايجاد آن ، کمک به اقشار آسيب پذير من جمله معلولان بود که در شرايط بد اقتصادی می زيستند، در آن دوران موسسات خيريه توانايی حمايت از اين گروه را نداشتند بنابراين نوانخانه ها با سرمايه دولت ايجاد شد تا اينکه جايگزين مراکز خيريه گردد. اگر چه نوانخانه ها گامی در جهت بهبود وضع معلولان بود ، ولی از آنجا که ارتباط آنان را با جامعه قطع  می نمود مورد قبول جوامع رو به پيشرفت قرار نگرفت.

گسترش دموکراسی ، تامين اجتماعی، رويکرد علمی و انسانی در ارتباط با مسايل فقر، ساختار نوانخانه ها را در کشورهای اروپايی و آمريکا در اواسط قرن نوزدهم دستخوش تغيير و تحول نموده و تا آنجا پيش رفت که به برچيدن آن انجاميد.

نگهداری معلولان در شبانه روزی ها براساس معلوليت ((خدمات موسسه ای ))

همانطور که بيان شد اداره وضعيت معلولان به شکل نوانخانه ها بعلت وضعيت رقت بار آنان مورد پذيرش جامعه نبود، بنابراين با توسعه و رشد علوم اجتماعی ، انسانی و پزشکی، نگهداری گروهی آنها مطرود و جای خود را به نگهداری بر اساس نوع معلوليت (ناشنوايان ، نابينايان ، معلولين جسمی و حرکتی و غيره ) مطرح گرديد.

با سپری شدن زمان شرايط زندگی برای معلولان مناسبتر شد و آنان با خارج شدن از مراکز نگهداری فرصت ارتباط و زندگی کردن در کنار افراد عادی را پيدا کردند. اگر چه رويکرد خدمات موسسه ای در کشورهای پيشرفته تبديل به خدمات تلفيق شده ولی رويکرد غالب کشورهای در حال توسعه همان خدمات موسسه ای می باشد.

تشويق و حمايت معلولان در جهت زندگی در کنار خانواده و جامعه (( خدمات تلفيقی ))

روند تکاملی خدمات به سمت تلفيقی ثمره تغييرات تدريجی پاره ای عوامل از جمله موارد زير می باشد :

  • نوآوری در خدمات پزشکی

  • کمبود امکانات و منابع مالی و هزينه های هنگفت روش های بازتوانی در موسسات

  • فقدان کارآيی لازم ساير راه حلهای ارائه شده توان بخشی

  • عکس العمل ميليونها نفر عليه نگرش های حمايتی و سلطه جويانه

  • گسترش مشارکت معلولين و خانواده های آنها در امور مربوط به افراد معلول

پس از جنگ جهانی دوم ، ميليونها سرباز مجروح و معلول به خانه های خود بازگشتند و به زندگی عادی اجتماعی و خانوادگی ملحق شدند.  تعدادی بيمارستان و مراکز شبانه روزی برای ارائه خدمات توان بخشی و کمک به معلولين داير شد اما چون تفکر نگهداری تمامی معلولين در موسسات عملی به نظر نمی رسيد ، رويکرد تلفيقی و بازگشت به زندگی اجتماعی ، بعنوان راه حل اصولی مطرح گرديد. از طرفی دهه 1950 آغاز تحولی بزرگ در علم ورانپزشکی است ، ساخت داروهای جديد در زمينه درمان بيماران ذهنی و روانی ، زمينه ترخيص بسياری از بيماران و مراقبت از آنان را در جامعه فراهم نمود.

عواملی همچون آموزش افراد معلول برای بازتوانی ، نهضت عادی سازی خدمات معلولين و ... به موسسه زاديی کمک نمودند. در اين دوره نقش توان بخشی از رويکرد کلينيکی و درمانی صرف به آموزش خانواده و معلول معطوف گرديد.

خودشکوفايی - حمايت از آنان در جهت دستيابی به نهايت توانايی های خود :

خود شکوفايی به اين معناست که هر فرد معلول بتواند از عهده برآوردن نيازهای خود برآيد و با دستيابی به يک نقش مثبت در زندگی اجتماعی، به صورتی مستقل ، محترمانه و با کرامت زندگی کند. در واقع اين هدف می تواند آرمان توانبخشی باشد.

در گذشته فرض بر اين بود که با ارضای نيازهای مادی و فيزيولوژيک که از طريق خدمات توانبخشی سنتی مهيا می شد، افراد معلول به نهايت خواسته های خود دست خواهند يافت. در حالی که اين تصور بسيار سطحی است و انسان دارای نيازهای ديگر است که بايد ارضاء شوند از جمله برخورداری از احترام و شأن اجتماعی ، عزت نفس و ... خودشکوفايی ، در بالاترين مرتبه سلسله نيازهای آدمی قرار دارد.

اگر در پی دستيابی معلول به عزت نفس باشيم و انتظار ايفای نقش فعال در جامعه و خانواده از او داشته باشيم ، ناگزير از فراهم ساختن امکانات ، وسايل و فرصت هايی خواهيم بود.

تاريخچه توان بخشی در جهان :

از بدو خلقت بشر، بيماری همواره همراه او بوده است ، که تلاش های درمانی زيادی را به دنبال داشته است . اين دوره تاريخ را ، پزشکی درمانی ( Curative Medicne ) ناميده اند. پس از کشف ميکروبها ، باکتريها و ... توجه به علل اکثر بيماریهای عفونی و کشف ميکروب های مختلف و توجه به موضوع واکسن ها و مصونيت های حاصله در اثر واکنش های گوناگون ، بسياری از بيماريها مثل، آبله ، وبا ، طاعون و امثال آنها درمان يا ريشه کن گرديد. اين دوره را دوره پيشگيری ( Pteventive Medicne ) ناميدند.

تا چند قرن ، جهان همين دو دوره را می شناخت ، پس از جنگ جهانی اول و فراگيری فلج اطفال در آمريکا ، بعلت مواجه شدن ممالک دنيا بخصوص اروپا و آمريکا با تعداد زيادی معلول ، دانشمندان و متخصصان را بر آن داشت که فکری برای اين عده زياد معلولين بکنند. تا آنان را به زندگی اميدوار کرده ، از نيروی انسانی نهفته در فرد معلول به نفع جامعه و خود او استفاده نمايند.

پيشرو اين علم در آمريکا، پزشکی بنام ادوارد راسک بوده ، که اولين مرکزتوانبخشی را در بيمارستان بل ويو ( Bell View ) نيويورک تاسيس کرد. بدين ترتيب دوره جديدی در پزشکی بنام توانبخشی پزشکی آغاز گرديد.

تاريخچه توان بخشی در ايران :

توانبخشی در کشور ما متکی بر قانونی است که در سال 1347 ، مورد تصويب و تاييد مسئولين قانونگذاری وقت ، قرار گرفته است و دولت مکلف شد جهت تجديد فعاليت و حرفه آموزی و تقويت روحی کسانی که بعلت نقص عضو و يا از دست دادن بخشی از توانايی خود قادر به انجام کار نيستند ، انجمنی بنام انجمن توانبخشی ، وابسته به وزارت کاروامور اجتماعی  ايجاد  نمايد . پس  از تشکيل  وزارت  رفاه اجتماعی سابق  انحمن توان بخشی از وزارت  کار و امور اجتماعی جدا شد  و زير نظر وزارتخانه مذکور ولی مستقل و برمبنای اساسنامه تصويبی خود فعاليت می نمود تا اين که در سال 1355 ، با انحلال وزارت رفاه اجتماعی ، انجمن توان بخشی زير نظر وزارت بهداری ، بهزيستی قرار گرفت  و تا اوايل سال 1358 زير نظر وزارتخانه مذکور به وظايف محوله اقدام می نمود. در اوايل سال 1358 ، با تشکيل سازمان بهزيستی کشور ، انجمن توانبخشی از وزارت بهداری جدا و در سازمان بهزيستی کشور ادغام گرديد که بصورت يک حوزه معاونت توانبخشی در سازمان مزبور فعاليت می نمايد.

تاريخچه توان بخشی حرفه ای در ايران همزمان با مصوبات در برنامه پنجم عمرانی کشور در سال 1347 در قالب انجمن توانبخشی آغاز شد.  برخی وظايف اين انجمن  برای آشنايی خوانندگان ارايه می گردد:

  • فراهم آوردن امکانات لازم جهت درمان ، تجديد فعاليت و آموزش حرف و مشاغل مناسب برای معلولان ، هماهنگ ساختن کليه  فعاليت هايی که در جهت تامين رفاه و اشتغال معلولان انجام می گيرد.

  • هدايت معلولين و کمک به آنها درجهت ايجاد شرکتهای تعاونی توليد و فراهم نمودن زمينه های لازم فعاليت اين شرکتها .

  • تاسيس مراکز توانبخشی به منظور درمان ، آموزش حرفه ای و  آماده کردن معلولان برای بازگشت به فعاليت اجتماعی .

اما تاريخچه توان بخشی حرفه ای در سطح بين المللی در 22 ژوئن 1955 در کنفرانس بين المللی کار به اتفاق آرا توان بخشی حرفه ای معلولين را مورد تصويب قرار داد. در اصول اين توصيه نامه بين المللی کار راجع به توان بخشی حرفه ای آمده است که :

  • برای اشخاص بايد فرصتی برابر با افراد ناتوان درنظر گرفته شود تا شغلی متناسب با توانايی که دارند احراز نمایند.

  • به اشخاص ناتوان بايد فرصت داده شود به شغلی مناسب تر و کارفرمايی که فرد انتخاب می کنند دست يابند.

  • بايد به توانايی ها و ظرفيت شغلی اشخاص ناتوان تاکيد و توجه شود و نه به توانايی آنان .   

تعاريف و مفاهيم :

توانبخشی : مفهوم اصلی واژه توانبخشی ، بازگردانيدن توانايی ها ، حفظ شان و منزلت فرد معلول و تعيين جايگاه قانونی اوست . اما توان بخشی اصطلاحی عبارت است از فرآيندی متشکل از اقدامات هدفمند در جهت قادرسازی شخص معلول، به منظور دست يابی به سطح نهايی توانايی و عملکرد جسمی ، حسی ، ذهنی ، روانی ، اجتماعی و حفظ اين توانايی ها .

تعريف سازمان جهانی بهداشت در سال 1969 :

توانبخشی مجموعه ای از خدمات و اقدامات هماهنگ پزشکی ، اجتماعی ، آموزشی و حرفه ای در جهت آموزش و بازتوانی فرد معلول ، به منظور ارتقاء سطح کارآيی او در بالاترين حد ممکن می باشد.

تعريف سازمان جهانی معلولين درسال 1981 :

برابر سازی فرصت ها ، فرآيندی است که طی آن سيستم های عمومی جامعه ، از جمله محيط فيزيکی ، مسکن ، حمل و نقل ، خدمات بهداشتی و اجتماعی فرصت های آموزش و اشتغال ، امکانات فرهنگی و اجتماعی مانند امکانات ورزشی و تفريحات سالم ، برای تمام افراد ، قابل دستيابی و استفاده می شود .

تعريف توان بخشی حرفه ای :

براساس تعريف سازمان بين المللی کار ، توانبخشی حرفه ای فرآيندی از خدمات مستمر و هماهنگ توانبخشی است که در ابعاد ارزشيابی و راهنمايی حرفه ای آموزش حرفه ای ، کاريابی و اشتغال درجهت قادرسازی فردمعلول برای دستيابی و ابقاء در شغل مناسب ارائه می شود.

مراحل توانبخشی حرفه ای :

الف ) ارزشيابی و راهنمايی حرفه ای عبارت است از بررسی چگونگی استفاده از حداکثر توانايی جسمی و ذهنی افراد معلول برای آموزش حرفه ای ، به صورتی که علايق فرد معلول در نظر گرفته شود و در عين حال ، بر سلامتی و معلوليت وی خللی وارد نشده و ميزان بازدهی او نسبت به افرادغير معلول در همان حرفه ، کاهش نداشته باشد.

راهنمايی حرفه ای انتخاب حرفه مناسب را با توجه به ويژگی های فرد معلول و فرصت های آموزشی موجود در جامعه را برای معلولان مهيا ميکند. برای انجام اين کار اصولی بايد در نظر گرفته شود که به برخی از آنان اشاره می شود :

  • مصاحبه يا مشاوره حرفه ای تا حصول نتيجه مطلوب

  • بررسی سوابق شغلی فرد معلول

  • بررسی سوابق علمی ، آموزش ، تجربی و آموزش های علمی قبل از معلوليت

  • انجام معاينات پزشکی به طور دقيق

  • انجام آزمون های مناسب برای تعيين ظرفيت فرد معلول

  • جمع آوری اطلاعات شخصی و خانوادگی فرد معلول

  • جمع آوری اطلاعات مربوط به فرصت های شغلی و امکانات اقتصادی

ب ) آموزش حرفه ای :

آموزش فنی و حرفه ای ، بايد به گونه ای برای معلولين طراحی شود که به اشتغال فرد معلول منجر گردد. برای آموزش فنی و حرفه ای ،    شيوه های مختلفی متداول است يکی از آنان روش تلفيقی است. برای انجام آموزش به روش تلفيقی چند نکته بايد در نظر گرفته شود :

  • کليه امکانات و فضای آموزش متناسب با شرايط معلول منطبق باشد.

  • مربی آموزش از مهارتهای ارتباط با فرد معلول و از صبر و شکيبايی برخوردار باشد.

  • کارآموزان هم دوره معلول کاملا" توجيه شوند تا برخورد مناسب و همکاری لازم داشته باشند.

ج ) کاريابی و اشتغال :

با توجه به ارزشيابی در مرحله اول بعضی از معلولان برای احراز شغل دچار مشکل می شود. با اين وجود موفقيت کارياب به چند اصل عمده بستگی دارد. وضعيت بازارکار ، مناسب بودن کيفيت و کميت آموزش فرد معلول ، خصوصيات فردی و عملی کارياب از جهت توان ايجاد رابطه ، آگاهی از وضعيت بازارکار ، آشنايی با معلوليت ها ، ميزان نفودذ کارياب در جامعه ، تامين امنيت حقوق کارفرمايان ، استفاده از تسهيلات قانونی در جهت آموزش و اشتغال معلولان و نوع و شدت معلوليت .

د ) پيگيری :

قرار گرفتن در محيط های جديد شغلی که مستلزم گسترش روابط اجتماعی ، تعامل و ارتباط متقابل بين همکاران ، آشنايی با نظم و مقررات اداری است تا مدتی برای افراد معلول دشوار است. حضور در محيط کار می تواند عامل حمايت کننده ای برای معلول تلقی شود. کارياب ، هنگام آموزش فنی و حرفه ای معلول را تحت نظارت دارد و نقاط قوت و ضعف او را در انجام حرفه می شناسد. او بايد کارفرما را با مسايل معلول آشنا کند و مطمئن شود که معلول در همان رشته ای که آموزش ديده کار می کند و امور ديگری ، که احتمال دارد تاثير منفی بر معلوليت داشته باشد، به او محول نمی شود . کارفرما و کارگر معلول اگر در مواجهه با مشکلاتی که ويژه مراحل اوليه شروع کار است ، نتوانند به توافق برسند ، بايد تشويق شوند که قبل از هر گونه تصميمی ، کارياب را درجريان امر قرار دهند و با همکاری او برای رفع مشکلات اقدام نمايند. احتمال دارد شخص معلول در ارتباط با ساير کارگران دچار اشکال شود ، يکی از وظايف کارياب تصحيح اين ارتباطات است.

                             ****

 منبع : مقاله " مقدمه ای بر توان بخشی حرفه ای معلولان "  : تهيه کننده :  سيد امير ميرخندان -روزنامه همشهری : چهارشنبه - 26 خرداد 1384

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved