آسيب هاي نخاعي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

نخاع يا طناب نخاعي  بخشی از سيستم اعصاب مرکزی است. سيستم اعصاب مرکزی از دو قسمت عمده، يعنی مغز و نخاع تشکيل شده است. نخاع بافت بسيار ظريفی است که توسط تعدادی استخوان محافظت می شود. به اين استخوانها مهره گفته می شود. نخاع در وسط اين مهره ها قرار گرفته و به محل قرار گرفتن نخاع کانال نخاعی گفته می شود. مهره ها به صورت منظم بر روی يکديگر قرار گرفته اند. مهره ها ستون فقرات را ايجاد  می کنند که به عنوان ستون بدن عمل می کند و دارای حالت انعطاف پذيری است. بعلاوه مهره ها  حفاظت از نخاع را نيز بر عهده دارند . قرار گرفته اند. ديسكها در بين مهره ها قرار گرفته اند. ديسک از موارد فيبری سفتی تشکيل شده که در ميان آن ماده نرمتری قرار دارد. وظيفه ديسک جذب ضربه است و به ستون فقرات امکان انعطاف پذيری را می دهد.

مهره ها توسط رباطهايی مهم متصل می باشند، اين رباطها باعث می شوند ستون فقرات حالت ايستاده به خود بگيرد. علاوه بر اين، امکان حرکت به ستون فقرات را می دهند. وقتی آسيب نخاعی روی می دهد اغلب اين رباطها آسيب می بينند. موارد زيادی اتفاق می افتد که مهره ها آسيب ببينند، ولی نخاع سالم بماند، اما ممکن است نخاع با وجود سالم بودن مهره ها، آسيب ببيند.

در بدن انسان سی مهره وجود دارد که ستون مهره ها را قسمت بندی می کنند. اين قسمتها شبيه قسمتهای نخاع می باشند و شامل بخشهای زير می باشند.

گردنی : 7 مهره

پشتی ( سينه ای ): 12 مهره

کمری : 5 مهره

خاجی: 5 مهره ( اين مهره ها بهم چسبيده اند )

دنبالچه: 1 مهره

نخاع :

می توان نخاع را بزرگترين عصب بدن ناميد. اعصاب، ساختمانهای طنابی شکلی ميباشند که از رشته های عصبی کوچکتر تشکيل شده اند. نخاع مانند کابل اصلی تلفن عمل ميكند و مغز را به ساير قسمتهای مختلف بدن متصل می سازد. اگر تصور کنیم که نخاع به صورت کابل اصلی تلفن عمل می کند، مرکز اصلی تلفن مغز بوده و قسمتهای مختلف بدن مشترکين تلفن می باشند. پيامها از مرکز تلفن به مشترکين رسيده و همچنين از مشترکين به مرکز تلفن می رسد. به اين معنی که دستوراتی که منجر به حرکت اندامها می شود، از مغز صادر شده و از طريق نخاع و سپس اعصاب محيطی به عضلات می رسند و همچنين گيرنده های حسهای مختلف مثل حس لمس و يا درد، آن را ثبت کرده و از طريق اعصاب محيطی به نخاع رسيده و بعد به مغز می رسند و باعث می شوند مغز حسهای مختلف را درک کند. از حسهای مختلف می توان به حس لمس، گرما، سرما و درد اشاره نمود. طول نخاع حدود 45 سانتيمتر است و از پايين مغز شروع شده و تا حدود کمر ادامه می يابد.  سی و يک جفت عصب از نخاع خارج می شود. اين اعصاب از قسمتهای مختلف خارج شده و عمل قسمتهای مختلف بدن را کنترل می نمايند. اين اعصاب به صورت زير دسته بندی می شوند.

گردنی: 8 عصب؛ کنترل گردن بازو و دستها را به عهده دارند.

پشتی (سينه ای ) : 12 عصب ؛ کنترل تنه و عضلات فوقانی شکم را به عهده دارند.

کمری: 5 عصب ؛ کنترل عضلات پايين شکم و قسمتهای مختلف اندامهای تحتانی را بر عهده دارند.

خاجی: 5 عصب؛ کنترل قسمتهای پايينی اندام تحتانی را بر عهده دارند، همچنين عملکرد مثانه روده و اعمال جنسی توسط اين اعصاب کنترل می شود.

دنبالچه: يک عصب؛ آخرين قسمت نخاع را بر عهده دارد.

 

آسيب نخاع چيست؟

ممکن است نخاع در اثر بيماری و يا ضربه آسيب ببيند. در اکثر موارد آسيب نخاع به علت فشار وارد شده از مهره ها می باشد و در اثر اين آسيب، نخاع ورم کرده يا دچار خونمردگی می شود. ممکن است آسيب باعث پاره شدن فيبرهای عصبی نخاع شود. عفونت و يا بيماريهای ديگر نيز ممکن است باعث همين نوع آسيبها گردند. برای اينکه نخاع آسيب شديد ببيند، لازم نيست که حتما" قطع شود. اگر چه مطالعات مختلفی در حال انجام است تا امکان ترميم نخاع را فراهم سازد و اين تحقيقات در حيوانات با درصدی از موفقيت همراه بوده است، ولی در حال حاضر نخاع پس از قطع شدن ديگر قابل ترميم نخواهد بود، ولی به تازگی روشهايی برای پيوند نخاع در دست بررسی است و برخی از نتايج اوليه آن اميدوار کننده می باشد. اين جمله به معنی عدم بهبود شرايط بيمار آسيب نخاعی نيست و بسته به اينکه علت آسيب خونمردگی يا تورم باشد، بيمار بهبود عصبی پيدا خواهد نمود. اين بهبودی شامل تغيير در حس و يا توانايی حرکت اندامها و يا هر دو است،مقدار بازگشت حس يا حرکت در هر بيمار متفاوت بوده و با معاينه دقيق تا حدی قابل پيشگيری است.

بعد از ايجاد آسيب نخاعی تمامی اعصابی که بالای محل آسيب قرار دارند به کار خود به همان شکل قبل از آسيب ادامه می دهند، اما در زير سطح آسيب نخاعی اعصاب نمی توانند پيامها را بين مغز و قسمتهای بدن رد و بدل نمايند، علت اين مساله قطع شدن ارتباط بين دو قسمت نخاع است.

تشخيص آسيب نخاع :

پس از آنکه پزشک به وجود آسيب نخاعی مشکوک شد، برای تشخيص آن چند کار مختلف را انجام می دهد.اولين قدم انجام معاينه عصبی است. معاينه عصبی بر اساس امتحان 10 عضله کليدی در هر طرف بدن و 27 نقطه استاندارد حسی در هر سمت بدن است. حسهای لمس سطحی و درد هر دو طرف بدن بر روی نقاط خاصی بررسی می شوند. بسته به نتایج معاينات اوليه، معاينات تکميلی ديگری نيز توسط پزشک انجام می گيرد. گرفتن عکس راديوگرافی به تشخيص شکستگی مهره ها کمک می کند و انجام ام.آر.آی  به تعيين مقدار آسيب ظاهری نخاع کمک می نمايد.

بر اساس يافته های حاصل از معاينه و راديولوژی، پزشک می تواند اطلاعات بسياری در مورد آسيب نخاع کسب کند. ميزان آسيب در هر شخص و مقدار بازگشت عملکرد در آن فرد با فرد ديگر کاملا" متفاوت است. آسيب فرد بر اساس سطح ضايعه عصبی و نوع آسيب توصيف می شود.

آسيب کامل و آسيب ناقص:

در هنگام معاينه يکی از مواردی که پزشک آن را بررسی می کند، کامل يا ناقص بودن آسيب است. پزشک حرکات عضلات مختلف و حس قسمتهای مختلف را بررسی کرده و بر اساس نتايج معاينه عصبی، ناقص يا کامل بودن آسيب را تعيين می کند. دو نوع آسيب نخاعی وجود دارد، آسيب کامل و آسيب ناقص. می توان آسيب کامل را به قطع تمام خطوط ارتباطی تلفن به يک ساختمان تشبيه کرد، ولی در آسيب ناقص تعدادی از اين خطوط تلفن هنوز کار می کنند.

مقدار پيام رد و بدل شده بين مغز و اندامهای محيطی بستگی به اين دارد که چه مقدار از اين خطوط قطع نشده باشند. برخی افراد با آسيب ناقص، حس نسبتا" خوبی دارند، ولی توانايی حرکت ندارند و برخی از آنها توانايی حرکت نسبتا" خوبی دارند. ولی حس آنها خوب نيست.

اختلاف بسيار زيادی بين افرادی که آسيب ناقص نخاع دارند وجود دارد زيرا راههای سالم باقی مانده در آنها کاملا" با يکديگر متفاوت است. همانطور که ذکر شد، در حال حاضر امکان ترميم اعصاب قطع شده در نخاع در دست تحقيق است، اما اعصابی که دچار تورم يا خونمردگی شده اند، قابليت برگشت دارند. اين روند ممکن است به سرعت اتفاق بيفتد يا بسيار آهسته باشد. برخی افراد فکر می کنند که آسيب کامل به معنی قطع کامل نخاع است و آسيب ناقص به معنی قطع ناقص نخاع. چنين تصوری صحيح نيست و اصطلاح کامل و ناقص برای تعريف عملکرد نخاع است و منظور آسيب فيزيکی نخاع نمی باشد. مثلا" ممکن است يک کابل تلفن به طور ظاهری سالم باشد، ولی سيمهای داخل آن بطور کامل قطع شده باشند.

منظور از تتراپلژی ( کوادری پلژی ) يا پاراپلژی چيست ؟

بيمارانی که دچار آسيب نخاعی می گردند، به دو دسته تتراپلژی (کوادری پلژی ) و پاراپلژی تقسيم بندی می شوند. به فردی پاراپلژيک گفته می شود که حس و حرکت تنه و يا اندام تحتانی خود را از دست داده باشد. اين نوع آسيب در اثر صدمه به نخاع در ناحيه سينه، کمر يا خاجی ايجاد می شود. بسته به اينکه آسيب در کجا اتفاق بيفتد، کنترل بخشهای خاصی از بدن از دست می رود، هر چه محل صدمه بالاتر باشد، مقدار بيشتری از حس و عضلات نسبت به کسی که دچار آسيب ناحيه خاجی شده، از دست می رود.

وقتی آسيب در ناحيه گردن اتفاق بيفتد، فرد کنترل حس و حرکت اندام فوقانی، تنه و اندام تحتانی را از دست می دهد. به اين حالت تتراپلژی می گويند. ( تترا و کوادری از لحاظ لغوی به معنی چهار می باشند ). گاهی اوقات نخاع تنها دچار التهاب و خونمردگی می شود و وقتی که التهاب يا خونمردگی برطرف شد، امکان بازگشت عملکرد نخاع وجود دارد، ولی در حال حاضر روش قابل اعتمادی وجود ندارد که مشخص کند کدام اعصاب احتمال برگشت دارند. اما هر چه زمان طولانی تری بگذرد و اعصاب عملکرد خود را به دست نياورند احتمال برگشت آنها کمتر می شود. اگر مقداری برگشت در عملکرد ديده شد، اميد ما برای بازگشت بيشتر عملکرد افزايش می يابد، ولی هيچ تضمينی در اين مورد وجود ندارد.

برخی افراد چند هفته يا چند ماه بعد از آسيب نخاع دچار حرکات خود بخود اندامها، به صورت انقباض عضلات و يا حرکت ناگهانی اندام می شوند. اين حرکات غير ارادی است و اسپاسم عضلانی می باشند و علامت برگشت کار عضله نمی باشند. فرد قادر به کنترل اين حرکات نيست، اسپاسم بعلت دستورات اشتباه اعصاب است که باعث حرکت عضله می شوند. اسپاسم معمولا" درد ندارد، اما ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد به اين حرکات غير ارادی عادت کند. اسپاسم عضلات برای فرد می توانند مفيد نيز باشند، زيرا باعث می شوند عضلات انقباض خود را حفظ کنند.

به افزايش شدت اين اسپاسم ها اسپاستيسيتی گفته می شود. شديد شدن اسپاستيسيتی می تواند علامت وجود مشکلی در زير سطح ضايعه نخاعی باشد. به عنوان مثال افزايش اسپاستيسيتی می تواند نشانه وجود عفونت ادراری باشد يا حتی رشد ناخن به داخل گوشت و ايجاد عفونت در آن محل می تواند باعث افزايش اسپاستيسيتی گردد. اسپاسمها اگر باعث بيدار شدن در طول شب شده يا باعث درد شوند، می توانند برای فرد مشکل ساز باشند.

علاوه بر مشکلات ايجاد شده در زمينه حس و حرکت اندامها، آسيب نخاع باعث بروز تغييراتی در وضعيت تنفسی، وضع روده، مثانه و عملکرد جنسی می شود.

آيا آسيب نخاع قابل بهبود است؟

تقريبا" هميشه پس از آسيب نخاع مقداری بهبودی ديده می شود. تحقيقات بسيار وسيعی در حال انجام است و در برخی حيوانات و حتی در انسانها با موفقيتهايی همراه بوده که اميد به بهبود قطع نخاع را در آينده ايجاد کرده است. آسيبهايی که همراه با قطع نخاع نباشند، همراه با درجات متفاوتی از بهبودی می باشند. و می توان گفت در بسياری از بيماران مقداری از بهبودی تورم در نخاع باعث برگشتن عملکرد اعصاب قطع نشده ميگردد.

منظور از بهبودی در وضعيت بيمار چيست و مقدار آن چقدر است؟

بعد از آسيب نخاعی مقداری از قدرت حرکتی و حسی بيمار برگشت می کند. اين مقدار تحت تاثير عوامل مختلفی بوده و در بيماران مختلف با يکديگر متفاوت است، ولی تا حدودی قابل پيش بينی است و بيشتر در طی شش ماه اول پس از آسيب ، ديده می شود، گاهی حتی سالها بعد نيز بهبودی ديده می شود.

****

منبع : مقاله " آسيب هاي  نخاعي " - تهيه كننده : دكتر عطي الرضا بنانج - روزنامه  قدس -روز  دوشنبه 22 خرداد  1385

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar

 

مرکز ضايعات نخاعی جانبازان

 مهرماه  هزار سيصد و هشتاد و چهار

info@isaarsci.ir

Copyright © 2005  Isaarsci  Website . All rights reserved