چگونگی رفتار با یک فرد نخاعی

 

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 



 

امروز ساعتی را در کنار دوستم سعید بودم و با او صحبت می کردم. سعید جوان فعال و زرنگی بود و برای خودش در بازار شغلی دست و پا کرده بود. تازه داشت کار و کاسبی اش روی غلتک می افتاد که از بد حادثه بر اثر واژگونی اتومبیل از ناحیه گردن قطع نخاع و ویلچر نشین می شود. دوسال پیش از این حادثه ازدواج کرده بود و هنگام تصادف، فرزندش تنها دو ماه داشت.

سعید با اینکه از نظر جسمی در شرایط دشوار جسمی به سر می برد، اما با مدیریت صحیحی که اعمال کرده توانسته حتی المقدور با مشکلات زندگی کنار بیاید و توانسته در کنار همسر فداکار، والدین مهربان و فرزند دلبندش ادامه ی زندگی را مدیریت کند. اما امروز سعید خیلی محزون بود و درد دلش برای من شروع شد. گفت فلانی بعضی اوقات اطرافیان و حتی دوستان در حضور من حرف هایی می زنند که خیلی دلشکسته و دلگیر می شوم و هر چه تلاش می کنم خودم را به تغافل بزنم و آن صحبت ها از ذهنم پاک کنم میسر نمی شود. گاهی آن صحبت ها تا یک ماه در ذهن من رژه می روند و من با یاد اوری آن جملات مرتب عذاب می کشم.

سعید اشاره کرد چند شب پیش تعدادی از دوستان نزدیک من به دیدنم آمده بودند، صحبت از بیماری و مردن و... شد. یکی از آنان گفت خدا کند اگر قرار است انسان به بیماری های صعب العلاج دچار شود همان ابتدای بیماری از دنیا برود و برای خودش و دیگران درد سر ایجاد کند! و بعد مثال زد که مردن بهتر از بیماری ضایعه نخاعی است و در حضور من شروع کرد به توضیح دادن در باره ی مشکلات افراد ضایعه نخاعی.

سعید گفت بقدری از شنیدن صحبت های این دوست ناراحت شدم که می خواستم با ویلچر برقی به او تنه بزنم و او را له کنم اما چه می توانستم بکنم که او بعنوان میهمان پا به خانه ی من گذاشته بود و من چاره ای به جز صبر کردن نداشتم. بعد که میهمان ها رفتند خوابیدم و دیگر نتوانستم با بغضی که گلویم را می فشرد کنار بیایم. شروع کردم به گریه کردن و شکایت از این دل شکسته را پیش خدا بردم.

خدایا مگر من خودم از روی قصد می خواستم تصادف کنم و قطع نخاع شوم؟ تازه خودم هم پشت فرمان نبودم که بخاطر بد رانندگی کردن خودم را شماتت کنم.

خدایا مگر من خودم از میان این همه بیماری، قطع نخاع شدن را انتخاب کردم؟

خدایا مگر مردن دست خود انسان است، که من نخواهم بمیرم، هم خودم راحت شوم و هم اطرافیانم؟

خدایا به من صبر بده تا بتوانم در برابربعضی از حرف های نسنجیده ی برخی از افراد مقاومت کنم.

داستان که نه، واقعیتی که گفتم حدیثِ درد نهفته ای، بر دل هزاران فرد اسیب دیده ی نخاعی در این کشور است. با زندگی سخت و پیچیده و ماشینی امروز چه کسی می تواند تضمین کند حادثه ای مثل قطع نخاع شدن در انتظارش نیست؟

افراد ضایعه ی نخاعی هر چند با روحیه باشند و هرچند هم دارای اراده ای قوی باشند، خواه ناخواه افراد زود رنجی هستند و در برابر حرف های نسنجیده ی این چنینی رنجیده خاطر می شوند. افراد جامعه و مخصوصا کسانی که با این افراد دمخور هستند باید خیلی مواظب باشند صحبتی نکنند که در ان کنایه یا زخم زبان باشد. خداوند بزرگ در قرانش می فرماید: ویلٌ لکل همزةٍ لمزه.

توصیه من به افراد جامعه این است وقتی به یک فرد ضایعه نخاعی برخورد می کنند خیلی عادی برخورد کنند و وارد جزئیات بیماری او و جزئیات زندگی او نشوند. مانند یک پزشک برای او نسخه پیچی نکنند. برایش دلسوزی بیجا و ترحم نکنند.

خود من که یک فرد ضایعه نخاعی هستم بارها از افراد مختلف شنیده ام که در حضور من جمله ی «عقل سالم در بدن سالم است» را بر زبان آورده اند. نمی دانم این جمله صحیح است یا نه. شاید نیاز به تفسیر دارد. لازم به توضیح است برای من که 28 سال است ویلچرنشین هستم هضم این گونه حرف ها چندان دشوار نیست و به اصطلاح گرگ باران دیده شده ام، من حرف های بدتر و ثقیل تر از این ها را هم شنیده ام. اما شنیدن جملاتی که حتی بوی طعنه و کنایه هم بدهد برای فردی که چند سال بیشتر از مجروح شدن و معلول شدنش نمی گذرد واقعا سخت و دشوار است. من در این 28 سال توانسته ام خیلی از مشکلات به وجود امده در زندگی ام را مدیریت کنم و با آن کنار بیایم، اما در این چند ساله ی عمرم بعضی از افراد را دیده ام که بدنشان هم سالم بوده اما بخاطر ندانم کاری و عدم مدیریت صحیح، زندگی خود و خانواده شان را به تباهی کشیده اند. حالا دارم با خودم کلنجار می روم که بالاخره من که بدنم سالم نیست کم عقل هستم یا آن فرد بی اراده؟

مشکل افرادی مثل من و سعید به خاطر عدم شناخت افراد جامعه نسبت به افراد نخاعی است و نوع رفتاری است که باید نسبت به ما داشته باشند.

دیشب غم دل به دل بگفتم به نهفت

چون صبح دمید دیگری هم می گفت

من بودم و دل، سر مرا فاش که گفت؟

دیگر غم دل به دل، نمی باید گفت



 

****

 

منبع  :مطالب كوتاه آسيب نخاعي با عنوان "   چگونگی رفتار با یک فرد نخاعی     "  نويسنده : رمضانعلي كاووسي  -بر گرفته از وبلاگ: روزهای جانبازی http://mighat61.blogfa.com - انتشار مركز ضايعات نخاعي- www.isaarsci.ir- انتشار :   ارديبهشت    1390   

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar