تجربیات شخصی من

 

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

 

 

 


یه وقت هایی هست که آدم تا چیزی رو از دست نده نمیدونه چی داره و چقدر باارزشه و بعدافسوس میخوره که چرا قدرآنها را  نمیدونسته؟؟

18سالم بود که برا اثر تصادف تو یه مسافرت ضایعه نخاعی شدم  ، ازشیشه ماشین پرت شدم و  افتادم تو دره  ،  قبل از این واقعه  هیچوقت فکر نمیکردم باید یه عمر روویلچر بشینم  و اصلا نمیدونستم ضایعه نخاعی  یعنی چیه؟

قبل از  این اتفاق هیچوقت مریض هم نمیشدم ولی بعد از ضایعه نخاعی  شدنم  که در اثر  له شدگی نخاعم ایجاد شده بود با یک  سرماخوردگی باید برای چند روز خوابیده و استراحت می کردم.

به  مدت تقریبا3ماه به طور دائم  حالت تهوع داشتم از بوی غذا حالم بد می شد ، غذای من فقط  میوهونان  بود ، نمیتونستم چیز دیگه ای بخورم حتی نمیدونستم چرا اینطوری شدم   ، به دکترهای زیادی مراجعه کردم ازاونجا که همیشه چیزی  شبیه بغض تو گلوم حس میکردم و حتی باآب خوردن هم به سرفه میفتادم (  چون میپرید تو گلوم )  دکترا میگفتن مربوط به  تارهای  صوتی گلو شما  می باشد  و من برای برطرف کردن این مشکل  عمل کردم ، اما هیچ تغییری  ایجاد نشد  ،  نمیتونستم غذا بخورم وبرام سخت بود تا اینکه سوزشی تو کلیه هام حس کردم ورفتم سونوگرافی ، اونجا گفتن که عفونت شدید دارم  باید به مدت 1ماه از سونداژدائم استفاده کنم و مایعات زیاد بخورم.که بحمدالله بعد از  یک هفته خیلی بهترشدم.


البته الان هم  که گاهی  سرما میخورم کلیه هام عفونت می کنند ولی دیگه میدونم درد از کجاست  و به کمک قرص سیبروفلکسیسین و سونداژ دائم وگاهی درصورت شدت با سرم رفع میشه   و از شماعزیزان میخواهم که حداقل2ماه یک بار سونوگرافی انجام بدین تا از سلامتی بدنتون مطمئن بشوید و مجبور نباشید  بعدها تو فکر مشکلات وگرفتاری های بیشتر وشدیدتر باشید.   12سال  از ضایعه نخاعی شدنم  می گذرد  و مشکلات زیادی داشتم که تلاش می کنم  تجربیات دیگری را برای خوانندگان سایت ارسال کنم تا آنان از تجربیات من استفاده کنند.

 

 

 

 

****

منبع  :مطالب كوتاه آسيب نخاعي با عنوان "  تجربیات شخصی من  "  نوشته : زهرا رستگار-انتشار: مرکز ضایعات نخاعی- مرداد 1392

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar