چی شد افتادی؟

سهل انگاری های هر روزه درهنگام  خدمت رسانی  به افراد دچار آسیب نخاعی


 

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


من که نیفتادم ... اونا منو انداختن!!!
پس از مدت ها تحمل دندانی که نیاز مبرم به ترمیم داشت و با توجه به اینکه معلول جسمی حرکتی و ضایعه نخاعی هستم، امکان حضورم در هر مطب یا کلینیک دندانپزشکی فراهم نبود (به دلیل موانع متعدد معماری و اهمیتی که برای سطح کیفی خدمات ارائه شده قائل بودم) در هر صورت پس از پرس جو کلینیک معتبری را با تجهیزات به روز و کادر درمانی مجرب و کارآزموده ای را که وابسته به یکی از دانشگاه های بنام تهران بود یافتم. مخصوصا از این لحاظ که ساختمان چند طبقه با آسانسور و دارای تمام امکانات!!!! ... و به ظاهر مناسب محدودیت های حرکتیم بود.
چند روز پیش و پس از وقت گرفتن به همراه خواهرم که در آنجا و همان روز قرار جراحی لثه داشت، اونجا رفتیم.
برای ورود به طبقه همکف چند پله دیدم در کنارش هم سطح شیبداری غیر استاندارد ساخته بودن، به سمتش رفتم اما نگهبان برای سهولت ورودم به ساختمان راه ماشین رو را توصیه نمود. به سمت پارکینگ رفتیم، شیب تند پارکینگ هم اگر برای عبور ماشین زیاد نبود اما برای عبور ویلچر اصلاٌ مناسب و امن نبود، در هر صورت سرانجام وارد ساختمان شدیم و برای تشکیل پرونده نزد آقای دندانپزشکی در طبقه چهارم رفتیم، پس از معاینه ایشان عکس از یکی از دندان ها را ضروری دونست پس برای تهیه عکس به طبقه سوم برگشتیم، اتاق عکسبرداری خیلی کوچیک بود و تقریباٌ با صندلی بزرگ دندانپزشکی پر شده بود در نتیجه ویلچر اصلا نمی توانست واردش بشه، چاره ای نبود یکی از کارکنان اونجا که آقای جوانی بود برای انتقال به اون صندلی کمکم کرد و بعد از عکس گرفتن هم خواست منو به روی ویلچرم برگردونه که حین جابجایی و در یک آن چی شد نمیدونم متاسفانه تعادلش بهم خورد و بر زمین افتاد و حین سقوط کمرش هم آن چنان محکم به کشو نیمه باز میز اتاق خورد که اونو شکست؛ نتیجه این که منم از سمت چپ بدن بشدت به زمین انداخت، شدت ضربه به حدی بود که منو مدت کوتاهی بی حال و شاید هم بیهوش کرد طوری که هیچ چیز نمی دیدم و نمی شنیدم، و با فریادهای خواهرم که صدام می زد به خود اومدم، خواهرم لباس و کلاه مخصوص جراحی تنش بود و با شنیدن صدای اصابت چیزی یا کسی به زمین و فریادهای خانمی وحشتزده از تخت جراحی به پاخاسته و دوان دوان خودش رو به سمت صدا و اتاق عکسبرداری که مراجعین کنجکاو در جلوی آن ازدحام نموده بودند، رسونده بود و دندانپزشک هم از پی او که خانم با این لباس استریل نباید اتاق رو ترک کنی و هنگام جراحی نباید هیچ استرسی داشته باشی، حالم هیچ خوب نبود منو رو ویلچرم گذاشتند سرم بر اثر اصابت به زمین گیج و منگ بود و تنها با تلاش زیاد به خواهرم فهموندم که حالم خوبه، هیچ مشکلی نیست پس بی نگرانی برای ادامه جراحی برو...
برام آب و قندی تهیه نمودند و به زور جرعه ای از آن نوشیدم،
چند بار ازم سوال شد سردرد داری؟ سرگیجه چطور؟
راستی حالت تهوع نگرفتی؟؟
و پس از شنیدن پاسخ های با ربط و بی ربطم در گوشه ای منتظر موندم.
چه دردسر که یک بی احتیاطی یا اتفاق به ظاهر کوچک نه تنها یک هفته منو به دردها و اسپاسم شدید حاصل از کوفتگی شدید سمت چپ بدن دچار نمود بلکه برای احتیاط مجبور شدم از سر هم عکس رادیولوژی بگیرم.
بعد از گذشت حدود نیم ساعت از سقوطم!!! و به گمان اینکه جراحی خواهرم به پایان رسیده به سمت کریدور جراحی رفتم و پشت در اتاقی منتظر موندم، لای دری باز بود و صدای صحبت می اومد چند خانم دندانپزشک با دیدن من لبخندی زدن و یکی پرسید حالتون چطوره؟
پاسخ دادم الان که خوبم.
و خواهرم در حالی که به سمتم می اومد پرسید اصلا چی شد که افتادی؟
به سادگی و سرعت گفتم من نیفتادم که اونا منو انداختن.... !!!!
با شنیدن پاسخم همه خانم دکترهایی که در آنجا حضور داشتن بی اختیار زدن زیر خنده!!!
و من واقعا نمی دونستم باید همصدا با اونا بخندم یا؟؟؟
نه نمی تونستم بخندم ....
شاید برای اونا این قبیل چیزها اهمیتی نداشت اما برای ما معلولین از حساسیتی خاص برخورداره. یک کم توجهی یا بی احتیاطی به ظاهر بی اهمیت واقعا می تونه خطرساز باشه و خواسته یا ناخواسته ماه ها ما رو درگیر عواقب اون کنه.
تا جوابی قانع کننده برای پرسش هایی که تو ذهنم رژه میرفتن نداشته باشم چطوری به خندم ؟؟؟
اگه دست و پا یا سرم می شکست یا به اون آقای نوعدوست آسیبی می رسید کی مسئول بود؟
راستی مقصر این اتفاق به ظاهر کوچک کی یا چی بود؟
آیا من معلول چون به بهداشت دهان و دندانم اهمیت میدم مقصرم و نباید به اونجا می رفتم؟
آیا جلوگیری از این قبیل حوادث شدنی است؟
آیا امکان نداشت طراح ساختمان این احتمال را هم بدهد که سالخوردگان و معلولان از مراجعین با نیازهای ویژه و محدودیت های جسمانی هستن؟
آیا انتظار زیادیه که دست کم در پایتخت ایران اسلامی معلولان و سالخوردگان بتونن بی هیچ دغدغه و نگرانی از خدمات درمانی و بهداشتی بهره مند شن؟
آیا می توان این انتظار رو داشت که با ساخت و راه اندازی مراکز درمانی ویژه معلولین جسمی-حرکتی به نیازها و محدودیت های آنان توجه ویژه بشه؟
آیا .... و آیا ....
نه هر چی فکر کردم در اون شرایط خنده جایی نداشت.

 

 

 

****

منبع  :مطالب كوتاه آسيب نخاعي با عنوان " چی شد افتادی؟سهل انگاری های هر روزه درهنگام  خدمت رسانی  به افراد دچار آسیب نخاعی

  "  نوشته : دکتر فریده حلمی -انتشار: مرکز ضایعات نخاعی جانبازان -فروردین 1393

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

براي اطلاع از به روز رساني سايت  مشترك  شويد

 
 





Powered by WebGozar