سلامتی جسمانی و روانی از نعمتهای خدادادی است که اهمیت و
ارزش آن تنها در زمان بیماری یا وقوع حوادث و سوانحی که سلامتی
را به طور موقت یا همیشگی نشانه میگیرند مشخص ميشود.
بيتردید در گذشتههای دور بیشتر کسانی که بر اثر حادثه به
انواع معلولیت جسمی- حرکتی دچار ميشدند بهویژه چنانکه
معلولیت آنان ناشی از صدمه شدید به ستون فقرات و نخاع بود، یا
در دم یا تنها مدت کوتاهی پس از بستری شدن از دنیا ميرفتند.
در گذشته امکانات تشخیصی و درمانی محدود بود و
افراد نخاعی عمر
کوتاهی داشتند، شاید نزدیکان آنها هم برای اینکه شاهد رنج و
درد بیشتر عزیزشان نباشند هرچند پذیرفتن آن آسان نبود اما در
نهایت در برابر تقدیر سر تسلیم فرود ميآوردند.
در حال حاضر با توجه به بیمارستانهای مجهز، کادرهای درمانی
مجرب، مراکز توانبخشی و کاردرمانی متعدد در دسترس، طول عمر
فردی که بر اثر سانحهای به معلولیت جسمانی و حرکتی مبتلا شده
با گذشتههای دور قابل قیاس نیست.
در این شرایط جدید زنده
ماندن و تداوم زندگی بهتر مستلزم آگاهيهای فرد مبتلا، خانواده
و نزدیکان و در نهایت افراد جامعه است. آیا قبول ندارید چگونه
زیستن بسیار مهمتر از صرف زنده بودن است!
نباید تصور شود بازتوانی، توانمندسازی و توانبخشی معلولان تنها
وظیفه کارشناسان مجرب این علوم است، شهروندان عادی، مسئولین،
نزدیکان و خانواده و به ویژه خود معلول هم در توانبخشی و هر چه
موفقتر بودن آن تاثیری غیرقابل انکار دارند.
پذیرش معلولیت یا انکار آن؟
بیماری یا حادثه در یک آن فردی با توان بالا، پویا و فعال را
به شخصی ضعیف، با توانایی محدود و بيتحرک تبدیل می کند. وقتی
سانحه هر چند هم غیرمنتظره یا تلخ و تاسفباری رخ داد، به
نظر نميرسد یافتن دلیل یا دلایل و یا مقصر و مقصرین حادثه از
ابعاد منفی آن بکاهد یا تغییری در شرایط ایجاد کند. قبول
ندارید گاهی اتفاقات بدی که در زندگی رخ ميدهد شما را مستقیم
در مسیری قرار ميدهد که منتهی به بهترین چیزهایی ميشود که
ميتوانست برایتان پیش آید؟
همه کسانی که بطور ناگهانی معلول شدهاند با احساس عجز و
درماندگی پس از حادثه و اصرار بر انکار معلولیت حاصل از آن خوب
آشنایند. پذیرش این واقعیت که سلامت جسمانی و پویایی و تحرک
گذشته در یک آن جای خود را به درماندگی، سکون و بيتحرکی کنونی
داده آسان نیست. تلختر و گزندهتر آگاهی از این واقعیت است که
معلولیت و محدودیت در حرکت، مهمان ناخواسته ماندگار و همیشگی
بدن او خواهد بود.
فاصله زمانی میان معلول شدن و پذیرش معلولیت هر قدر کوتاهتر
باشد به سود معلول و خانواده اوست. پذیرش شرایط جدید جسمانی و
اطلاع دقیق از تغییرات بوجود آمده بر اندام و دستگاههای بدن و
کاهش هر چه بیشتر عواقب منفی روحی روانی این مسئله در اولویت
بوده و از مهمترین وظایف فردی است که در اثر سانحهای به
معلولیت دچار شده است.
آیا باید از دشواريهای زندگی پس از معلولین وحشت نمود؟
آیا باید معلولیت را پایان زندگی پر ثمر و مفید دانست؟
آیا ميتوان با وجود معلولیت و تلاش مستمر و خستگی ناپذیر
خود را سزاوار بهترینها دانیم؟
آیا خود معلول میتواند خود را توانمند سازد یا به توانبخشی
خود کمک نماید؟
اصلاً مهم نیست که با چه نوع محدودیتهایی روبرو هستیم و یا چه
سدهایی را پیشرو داریم؛ اگر بخواهیم بر روی محدودیتها و
موانع برچسب شکست بزنیم، با این کار- خود- ارزش ذاتی و
وجودیمان را از بین می بریم و توانایی تغییر شرایط را از دست
خواهیم داد.
با خودباوری از نظر ذهنی و روانی احساس راحتی کرده
و خود را آنگونه که هستیم میپذیریم و باور میکنیم. از
استعدادهایمان بیشترین بهره را میبریم و نسبت به عیوب جسمانی
و ناتوانیهای خودمان دیدگاهی واقعبینانه پیدا خواهیم کرد.
باید پذیرفت دیگر دوره غیرممکن و محال به سر آمده یعنی معلولین
اگر بهخواهند بهویژه با پیشرفت روزافزون تکنولوژی حتما موفق
و توانمندتر از گذشته خواهند بود.
در ضربالمثلی چنین آمده «اگر خانههایتان آتش گرفت خودتان را
با آن گرم کنید»، پس معلولیت را پایان زندگی ندانید بلکه تلاش
نمائید با کشف استعدادهای شگرفی که خدای بزرگ در ذات شما
بهودیعه گذاشته خود را اسیر معلولیت و محدودیتهای ناشی از آن
نسازید. آیا باور ندارید که چیزهای خوب بهسراغ کسانی ميروند
که باور دارند، چیزهای بهتر بهسراغ کسانی ميروند که صبر
ميکنند، و بهترین چیزها تنها بهسراغ کسانی ميروند که تلاش
ميکنند و هرگز تسلیم نميشوند.
خیلی چیزها عوض شدنی نیست ... پس چارهای جز این ندارید که
برای سازگاری و انطباق هر چه بیشتر با شرایط جدید جسمانی، شیوه
نگرش خود به زندگی و هستی را تغییر دهید. به خود برای سازگاري
زمان دهيد؛ به پایان رساندن این زمان آسان نیست اگر به بهبودی
حال شما کمک می کند حتی سوگواری کنید و در برابر اين تغييرات
هيجاني صبور باشيد.
پس از پذیرش معلولیت ناخواسته خود، به هدف شناخت و کشف نیروهای
شگرف و استعدادهای ناشناخته لازم است:
دقیق ببیند، درست بیندیشد، به دور از احساس قضاوت کند و با
نگرشی مثبت وضعیت جسمانی خود را تجزیه و تحلیل نماید. با جدیت
هدف و برنامه خود در زندگی را دنبال کنید، بگذارید دشواريها و
سختيهای زندگی جدید- اگر هم فرسایشگر جسم شمایند- در عوض روح
و روان شما را جلا و صیقل دهند.
اگر تا کنون به جسم خود بيتوجه بودید، حال برای تداوم زندگی
هر چه بهتر و دوری از عوارض کم تحرکی و معلولیت بایستی با دقت
و آگاهانه به وظایف دستگاههای بدن و کوچکترین تغییرات آنها
توجه نمائید. پس از وقوف کامل به محدودیتهای فردی، درست
همانند نوزادی که به دنیایی از ناشناختهها پا گذاشته و از
توانایيهای خود هیچ نميداند، دست بهکار شوید:
بیاموزید، تکرار کنید و از تکرار خسته نشوید؛ از شکستها هراسی
بهخود راه ندهید، هر چه مصممتر و پرامید به تلاش خستگی
ناپذیر خود ادامه دهید. تجربه کنید و بهتدریج یاد بگیرید در
هر شرایطی کارهای فردی و شخصی خود را حتيالمقدور بدون نیاز به
دیگران انجام دهید. امتحان آن ضرری ندارد تنها بهخواهید و
اراده نمائید حتما ميتوانید.
به این ترتیب با تولدی دوباره و پذیرش تمامی محدودیتهای پدید
آمده بيهیچ یاس و دلسردی، با پشتکار هر چه بیشتر و خودباوری
بهمرور به انجام کارهایی موفق خواهید شد (هر چند خیلی کند و
آهسته یا سخت و دشوار) که تا چندی پیش در نظر شما محال و نشدنی
بود (بنابراین به توانبخشی خود کمک نمودید). اراده قوی و مثبت
اندیشی بر چگونگی زندگی پس از معلولیت تاثیر بسیار دارد.
فاصله زمانی میان معلول شدن و پذیرش معلولیت هر قدر کوتاهتر
باشد به سود معلول و خانواده اوست و تسهیل کننده سایر جنبههای
توانبخشی هم خواهد بود. حتماٌ ميدانید آنها که در زندگی
ناامید نشدند برنده شدند. تکرار و تکرار رمز موفقیت است. اگر
شما به عنوان فردی با معلولیت جسمانی یا حرکتی هنوز از تلاش و
کوشش خود نتیجه دلخواه را نگرفتهاید، اما حتماٌ معلولان زیادی
را سراغ دارید که با وجود شرایط جسمانی نامساعد و محدودیتهای
بسیار در زمینههای علمی- پژوهشی، فرهنگی- هنری یا ورزشی
بهواقع موفق و افتخارساز شدهاند مانند معلول ورزشکاری که
موفق به کسب چهار مدال طلا و یک نقره شده یا معلولی که موفق به
خلق آثار هنری و تابلوهای نقاشی شده است (تصاویر زیر را
ببینید) آیا آنان اگر پشتکار نداشتند و از اولین شکستها مایوس
ميشدند به این موفقیتها ميرسیدند؟
بزرگی جمله زیبایی به این مضمون دارد:
« بزرگترین کشف نسل من آن است که انسان میتواند با تغییر شیوه
نگرش خود زندگیاش را تغییر دهد.»
آنهایی که به معلولیت جسمانی و حرکتی شدید دچار ميشوند
بایستی به نگرش خود در مورد محدودیتهای حاصل از فلج اندامهای
حرکتی تغییر دهند. برای جایگزینی توانایيهای از دست رفته خود
لازم است بيهیچ اتلاف وقتی در پی کشف نیروها و استعدادهای
شگرفی باشند که تنها در شرایط خاص شکوفا ميشود و خدای بزرگ در
وجود همه به ودیعه نهاده است. هیچکار خدای بزرگ بيحکمت نیست،
از خلاقیت و نبوغ خود نهایت بهره را ببرید. بهپذیرید تا حد
زیادی مسئول شرایطی هستید که در آن بسر ميبرید، پس از معلولیت
دو گزینه دارید:
یا بخواهید خوشبخت شوید و با احساس رضایتمندی به زندگی ادامه
دهید؛
یا با بدبینی و یاس زندگی را برای خود و نزدیکان سخت و تلخ
کنید و بهمرور منزوی شوید.
خوشبخت معلولانی که با برخورد درست و منطقی با محدودیتهای
حاصل از معلولیت جسمی- حرکتی، اجازه کمترین سستی و ضعفی را
بهخود ندادند و برای عدم تلاش و پشتکار کافی برای دستیابی به
زندگی بهتر و توانمند سازی هر چه بیشتر معلولیت را بهانه
نساختند.
معلولان مایوس و دلسرد در پی برانگیختن احساس ترحم اطرافیان
خود هستند، خود را باور ندارند و با بدبینی یا یاس و ناامیدی
نه تنها توان جسمانی خود را از آنچه هست کمتر مينمایند بلکه
بهمرور به سلامتی روح و روان خود هم آسیب زیادی ميزنند.
شما دوست دارید از کدام گروه باشید؟ آیا فکر نميکنید چارهای
جز انتخاب گزینه نخست ندارید؟ چرا که به جسم و بدن شما آسیب
زیادی وارد شده آیا دور از منطق و انصاف نیست که با بینشی
نادرست و منفی روح و روان خود را هم بیازارید؟ شما هم بیائید
به باور داوینچی برسید، او بر این باور بود: «موانع قادر به
شکست من نیستتند؛ هیچ مانعی نیست که در برابر عظم راسخ انسان
سر تسلیم فرو نیاورد.»
حتما معلولینی را ميشناسید که حتی سالها پس از معلولیت شدید
در هیچ شرایطی محدودیتها و دردهای شدید جسمانی یا عوارض ناشی
از معلولیت جسمی حرکتی را بهانه کم کاری و سستی خود نساختند،
قطعاٌ شما هم بهمرور زمان و در گرو تلاش زیاد به آنچنان
خودباوری خواهید رسید که خود را سزاوار بهترینها بدانید و
تحقق اهداف منطقی خود را محال و نشدنی ندانید.
شایان ذکر آنکه هر چند خواست و اراده یا تلاش و پشتکار معلولان
برای کسب استقلال فردی و عزم راسخ آنها در نیل به اهداف والا
در زندگی از اهمیتی شایان توجه برخوردار است اما از طرفی
نیازمند حمایت بيدریغ خانواده، نزدیکان و سایر همنوعان هم
ميباشد؛ تا زمانی که خانواده و جامعه یک معلول نخواهند پدیده
معلولیت را جدی تلقی کنند و بینش نادرست و ذهنیت غلط خود را در
این مورد که معلول انسانی رنجور، ضعیف، همیشه ناتوان یا قابل
ترحم و دلسوزی است را تغییر ندهند یا درکی درست از ابعاد
محدودیتهای پدید آمده نداشته باشند و یا نخواهند برای فعالتر
شدن معلولین محیط را مناسب سازی کنند، درست همانند کسانی
ميشوند که از غواصی ماهر انتظار دارند تنها با اتکا به
توانمندی خویش و مهارت در غواصی بيهیچ وسیله کمکی ساعتها در
دل دریاها غواصی کند.
معلولین برای شرکت در اجتماع و حضور فعالانه در عرصههای مختلف
باید از وسایل رفت و آمد مناسب برخوردار شوند. چند درصد
پیادهروها، موسسههای آموزشی، اماکن ورزشی، مراکز فرهنگی و
تفریحی، سازمانها یا ادارات، کتابخانهها، داروخانهها،
بانکها، رستورانها و ... امکان حضور آسان و مستقل یک معلول
جسمی حرکتی را در اجتماع فراهم ساخته است؟
بيتردید تا مسئولین حق شهروندی معلولین جسمی حرکتی برای زندگی
توام با حفظ عزت نفس و کرامت انسانی آنان را به رسمیت نشناسند
و معلولین را همچنان قشری در اقلیت بدانند، متاسفانه خواسته یا
ناخواسته محرومیت از حقوق شهروندی را هم به معلولیت آنها
افزودهاند.
منابع
http://www.islamiclife.ir
http://newmind.mihanblog.com
http://www.asriran.com
http://www.irannaz.com
http://www.ref4.com
http://raminkarimi.com
|