|
شیوه هایی علاقمندی افراد آسیب نخاعی به ورزش مهدی اسکندری
سومین کنفرانس اینترنتی با عنوان ورزش و آسیب نخاعی
|
مرکز ضایعات نخاعی جانبازان
|
فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین
|
انجمن معلولین ضایعات نخاعی استان تهران
|
|
|
|
مقدمه ورزش در مراکز ضايعات نخاعی ، معمولا" بخش مهمی از برنامه های توانبخشی بیماران را تشکيل می دهد. به همين علت بسياری از افراد مبتلابه آسيب نخاعی باید در پی شناسائی علاقه مندی خود نسبت به رشته های ورزشی مختلف باشند، تا بتوانند به وسیله آن انگیزه و سلامتی خود را افزايش دهند. ممکن است موضوع ورزش معلولين از نظر افراد عادی از جذابيت کمتری برخوردار باشد، به همین دلیل این افراد بيشتر به دنبال ورزشهائی هستند که بتوانند با غير معلولین رقابت نمايند. همه افراد یک جامعه نیزبه ورزش کردن علاقمند نيستند به طوری که خیلی ها ار تماشای بازی لذت می برند و يا بعضی ها نیزعلاقمند به فعاليت های تفريحی درفضاهای باز از جمله باغبانی و گلگاری هستند. بهرحال کسانی که به ورزش و تفریح علاقه بسیار زیادی داشته باشند ،تحت هر شرايطی به این فعالیت ها خواهند پرداخت. ورزش و توانبخشی اين انديشه که "ورزش بايد بخش مهمی از برنامه های بازپروری معلولين ضايعه نخاعی باشد" ،اولين بار در سال 1944 به فکر شخصی بنام "دکتراروديک گاتمن"(Dr Ludwing Guttman )رسيد. او که به تازگی کارش را در مرکز ضايعات نخاعی بيمارستان استوک مندويل انگلستان آغاز کرده بود، متوجه شد که يکسری از ورزشهای خاص همراه با فيزيوتراپی و ساير برنامه های توانبخشی و جسمی اهميت فوق العاده زيادی برای معلولين می تواند داشته باشند. همچنين پی برد که تاثير روحی و روانی ورزش های رقابتی نيز از ارزش بسيار زيادی برخوردار است. اولين ورزشی که افراد دارای آسيب نخاعی در استوک مندويل بازی کردند،ورزشی بنام "ويلچر پولو "(wheelchairpolo)بود که بعدها جای خود را به بسکتبال با ويلچر داد. این ورزش در طول ساليان متمادی اهمیت وارزش خود را به اثبات رساند. به طوری که امروزه به يکی از محبوبترين و موثرترين رقابت ها میان ورزشکاران معلول مرد و زن تبديل شده است. در سال 1984 دکتر گاتمن به فکر تاسيس سازمان ورزش معلولان افتاد. در آن سال در بيمارستان استوک مندويل مسابقه ای برگزار شد که 26 ورزشکار در آن شرکت کردند. بعدها اين سری رقابت ها به يک مسابقات سالانه تبديل شد و در سال 1952 شکل بين المللی به خود گرفت. ورزش های با ويلچر : ورزش های با ويلچر با گذشت سالها بطور چشمگیری توسعه یافته اند و منجر به ايجاد سازمانهای ورزشی ملی و بين المللی زیادی گرديده اند . بنياد خيريه ای معرو ف به "صندوق خيريه ورزش معلولين "جهت برگزاری اولين مسابقات استوک مندويل کمک مالی نمود. اين سازمان به مرور زمان تحولات بسياری کرد، تا جائی که امروزه با عنوان" بنياد ورزشهای با ويلچر انگلستان" شناخته شده است. BWSFBWSF يکی از مهمترين سازمانهای کشور انگلستان در زمينه ورزشهای با ويلچر می باشد که در سال 1972 تاسيس شده است و بيش از 27 انجمن مربوط به ورزشهای مختلف تحت پوشش آن قرار دارند. اين سازمان از طريق واحدهای ذيربط برای افرادی که به تازگی نخاعی شده اند ، فرصتهای ورزشی مهيا می کند. همچنين کار سازماندهی مسابقات قهرمانی را در سطح ملی برای انجمن های ورزشی مختلف بعهده دارد. BWSF در واقع ميزبان مسابقات بين المللی با ويلچر است. امروزه زمینه های ورزشی ايجاد شده توسط BWSF بسیار عالی است و اين موضوع به علل زير به وجود آمده است: ایجاد زير بنای بهتر رقابت و مسابقه، تبليغات بهتر، تکنيک های آموزشی بهتر و کميت و ارتقای کيفيت تجهيزات مورد استفاده افراد معلول. مارک کلینگلد(mark kleingled) که ازافرادمبتلابه آسیب نخاعی است می گوید: "هنگامی که جوانتر بودم در فعاليتهای ورزشی بسیارزیادی شرکت داشتم. بمدت 3 سال عضو تيم فوتبال مدرسه آلنيز(Alleyns) بودم. در رشته ورزشی تنيس رده زير 18 سال همیشه در رتبه های اول قرار داشتم. بعد از شکسته شدن مهره کمری ام در سن 18 سالگی ، اولين کاری که می خواستم بعد از ترخيص از بيمارستان انجام دهم ،پرداختن به يک رشته ورزشی بود. گاهی اوقات برای ايجاد انگيزه مجدد در اشخاص بايد مدت زمانی سپری شود. معمولا" اولويتهای اصلی بعد از ترخيص از بيمارستان خانه داری، تحصيلات و اشتغال هستند و اغلب ورزش در پائين ليست اولويتها ی این افراد قرار می گيرد. نقطه عطف زندگی من چند سال بعد آغاز شد و آن وقتی بود که فيلمی از مسابقه تنيس با ويلچر را می ديدم که در آن 2 تنيس باز آمريکائی بنام های بریدپارکز(Brad Parks) و رندی اسنو(Randy Snow) که از نوآوران بازی تنيس با ويلچر هستند،نمايش جالبی را از خود به نمايش گذاشته بودند و از آن لحظه به بعد من سريعا" در مسير بازی تنيس با ويلچر قرار گرفته و پيشرفت کردم. بهر حال به عنوان يک نصحيت عرض می کنم که: "انتظار نداشته باشيد که همه چيز را دو دستی تقديمتان کنند". بعضی چيزها را بايد بخواهيد و يا حتی برای آنها بجنگيد. اگر محل تفريحات شما متناسب با نيازهای شما نيست وظيفه شما است که از مسئولين نیازهای خود را بخواهيد مثلا" برای شما يک رمپ قرار دهند. نزديک استخر شنا بالابر قرار دهند وتغييرات مناسبی را در ايجاد کنند. در واقع آنها نمی دانند که شما به چه چيزهايی نياز داريد. بنابراين شما بايد به آنها بگوئيد . "پارالمپيک بين المللی : در 28 جولای سال 1948يعنی همزمان با مراسم افتتاحيه المپيک 1948 لندن، بازيهای استوک مندويل پايه گذاری ودرواقع اولين رقابت ورزشکاران با ويلچر آغاز گرديد. در سال 1952، افسران بازنشسته هلندی نيز به اين حرکت پيوسته و کميته بين المللی مسابقات استوک مندويل را تشکيل دادند. در سال 1960 با حمايت فدراسيون جهانی بازنشستگان يک گروه بين المللی بمنظور مطالعه مشکلات ورزش معلولان شکل گرفت و حاصل فعاليت آنها بعد از 4 سال يعنی در سال 1964 منتج به ايجاد فدراسيون بين المللی ورزش معلولان بنام ISOD گرديد. (Intematimal sport organization for the Disabler) ISOD فرصتهايی را برای آن دسته از ورزشکارانی که نمی توانستند به هردلیلی به ISMGF بپيوندند ،فراهم نمود. اين افراد شامل نابينايان، افراد قطع عضوی ، فلج های مغزی و پاراپلژیها بودند. در آغاز، 16 کشور به ISOD ملحق شدند و اين سازمان در اين راستا تلاش بسياری کرد تا اينکه نابينايان و افراد قطع عضوی در مسابقات پارالمپيک 1976 تورنتو و افراد مبتلا به فلج مغزی نيز در مسابقات 1980 آرنهم شرکت نمودند. بطور کلی برای اولين بار نمونه بازيهای المپيک برای معلولان در سال 1960 در رم برگزار گرديد. بطوری که اين مسابقات فقط خاص معلولان جسمی ناشی از ضايعه طناب نخاعی بود. پنجمين مسابقات بين المللی که در آن افراد نابينا و قطع عضوها نيز شرکت داشتند ،به سال 1976 در تورنتو انجام و در سال 1980 در آرنهم هلند ورزشکاران مبتلا به فلج مغزی نيز به اين مسابقات پيوستند. چهار سازمان بين المللی در سال المپيک جهت هماهنگی مسابقات مذاکراتی بعمل آوردند که در نهايت منتج به تشکيل کميته بين المللی هماهنگی ورزش معلولان در جهان ( ICC ) شد. International co-ordinatig com mittee fo soportis the pisabled in the hlorldاين کميته نيز در سال 1989 جای خود را به کميته بين المللی پارالمپيک داد. سازمانهای پشتيبانی ورزش افراد نخاعی : در سال 1984 قهرمان اسکی آزاد انگليس و اروپا يعنی مايک نمسواری (Mike Nemesvary ) در جريان مسابقه ترامپولينينگ ( Trampolining ) مجروح شد.
مايک پس از بهبودی با همکاری دوستانش يک انجمن خيريه تشکيل دادند تا بمنظور ايجاد انگيزه ، تقويت روحيه و حفظ استقلال افراد از طريق ورزش و فعاليتهای تفريحی به مردم کمک نمايند. اين انجمن به منظور توسعه ورزش اسکی ميان افراد آسيب نخاعی، طراحی اسکی های مخصوص برای آنان ، فراهم نمودن امکانات مورد نياز جهت آموزش افراد در شيب های خشک، و برگزاری دوره های چند هفته ای در تفرج گاههای کوهستان آلپ ،تلاش های بسيار زيادی را انجام داد. اين انجمن به همراه "کالورت تراست"(calvert Trust) که يک مرکز آمورشی تفريحی خارج از شهراست، افراد مبتلا به ضايعه نخاعی را با ورزشهايی چون اسب سواری، قايق سواری، کوهنوردی و جهت يابی آشنا می نمايد. ورزش های معمول جامعه: بعضی از ورزش ها مخصوص معلولانی هستند که منحصرا" از ويلچر استفاده می کنند. مثل تنيس با ويلچر، بسکتبال با ويلچر و غيره . با اين وجود، ورزش های زيادی نیز وجود دارند که افراد معلول می توانند هم سطح ( يا تقريبا" هم سطح ) افراد سالم به آنها بپردازند. اما اختلاف اصلی در تفاوت اجتماعی است. در ورزش های با ويلچر افراد تمايل دارند با افراد معلول ديگر رقابت و رويارويی نمايند. در حالی که اکثر شرکت کنندگان در ورزشهای معمولی را افراد سالم تشکيل می دهند. بنابراین بسته به سليقه و ديدگاه افراد می تواند جنبه های مثبت و منفی داشته باشد. در اين ميان ورزش هايی وجود دارد که افراد معلول می توانند همراه افراد سالم در آنها شرکت کنند. از جمله اين ورزشها می توان به تنيس با ويلچر اسنوکر، دريا نوردی و حتی مسابقاتی مثل ماراتون (ماراتون لندن) اشاره نمود. مالئن بوئن : ( Melanie Bowen ) که در ناحيه T4,T5,T6 ضايعه کامل دارد چنین می گوید: "من به شرکت در مسابقات واحد نخاعی ترغيب شده بودم. از نظر بيمارستان اگر من ورزش نمی کردم، می پوسيدم و می مردم. به همين دليل پیوسته تشويق می شدم که حتما" به يک رشته ورزشی مثل تنيس روی ميز، بسکتبال، تيراندازی با کمان ،پرتاب وزنه و ..... بپردازم. با خود فکر می کردم که ورزش اجباری، وحشتناک است. من که قبل از تصادفم از ورزش متنفر بودم. وحتی وقتی که دوتا پا داشتم هيچگاه ورزش نمی کردم، چگونه می توانستم حالا با ويلچر اينکار را بکنم؟ به همين دليل من همه چيز را امتحان کرده بودم غير از ورزش. بدترازهمه اين بود که در واحد نخاعی عده ای در حال ورزش مرا محاصره کرده بودند. زندگی در يک واحد نخاعی حول ورزش می چرخد. بنابراين فضای آن مرا دائما" منزجر می ساخت . در حال حاضر من به رشته تيراندازی با تفنگ می پردازم. اين ورزش برای من جذابيت زيادی دارد ،زيرا باعث می شود من فکرم را متمرکز کنم. با وجود اينکه این ورزش تيمی نيست ولی ورزشی منظم و دقيق و يک تلاش فردی است. باشگاه من ، باشگاه تخصصی تيراندازی با تفنگ است و به معلوليت افراد هم هيچ ربطی ندارد و من می توانم با سایر افراد سالم در يک سطح رقابت کنم. مخصوصا" با مردان! اما قبل از آن تصور نمی کردم که بتوانم در چنين ورزشی شرکت داشته باشم.
14 سال طول کشيد تا سرگرمی
و تفريحی پيدا کنم که در آن ناتوانی ام مانعی برای من ايجاد نمی کند و ازطرفی
هيچ مزيت خاصی هم برايم ندارد. اگر شما ورزش را دوست نداريد يا از آن متنفريد
،هيچوقت از روی اجبار به آن بپردازيد . ممکن است خيلی ها به شما بگويند ورزش
تنها راه حل است که البته اين حرف مهمل است و شما بايد به خانه برويد و به
زندگی ادامه داده و آنچه که دلتان می خواهد، انجام دهيد. "علاوه بر ورزش چيزهای
زياد ديگری هم وجود دارد. ورزش کردن از روی اجبار بيشتر از اين که مفيد باشد
مضر است، زيرا اگر شما اهل ورزش نباشيد، احساس شکست خواهيد کرد. سعی کنيد مثبت
باشيد و فقط کارهايی را انجام دهيد که به شما احساس نشاط بدهد. من با تيراندازی
تفنگ اين احساس را بدست می آورم. فکر داشتن يک اسلحه خوشحالم می کند و دلم می
خواهد به آنهایی که سالهای قبل می خواستند من را وادار به ورزش کنند ،تيراندازی
کنم. پيشگيري بهتر از درمان پيشگيري بهتر از درمان است اين جمله را بارهاي بار شنيدهايم اما ، عملا چقدر به اين مهم توجه داريم. امروز زندگي ماشيني و نپرداختن به فعاليت بدني مشكلات فراواني را براي جامعه ايجاد كرده است. ديابت، مشكلات قلبي و عروقي، ناهنجاريهاي حركتي و... از جمله عوارض ورزش نكردن است. در حالي كه ميتوان با پرداختن به ورزش از اين بيماريها پيشگيري كرد، چه دلايلي وجود دارد كه ما ايرانيها علاقهي چنداني به ورزش كردن نداريم. نتايج يك تحقيق نشان داد كه ايرانيها ٢٤ هزار و ٤٤٢ ميليارد تومان براي درمان بيماريهاي خود هزينه ميكنند در حالي كه تنها ٦٥ ميليارد تومان به ورزش اختصاص ميدهند. عسگريان و جعفري هزينههاي ورزشي و درماني خانوار ايراني را با هم مقايسه كردهاند. يكي از شاخصهاي مهم موفقيت و توسعه يافتگي يك كشور، داشتن جامعهاي سالم است. امروزه به دليل افزايش آگاهي مردم از بهداشت و سلامتي و كوتاه شدن زمان كار در بيشتر كشورهاي توسعه يافته، ورزش اهميت بيشتري پيدا كرده است و به عنوان يكي از مهمترين عوامل افزايش سلامتي و كاهش هزينههاي درمان، موجب توسعه برنامههاي ملي و افزايش نسبت جمعيت و نيروي كار شده كه فرد و دولت از آن بهره ميبرند. دولت استراليا به دليل مشاركت تنها ١٠ درصد از جامعه بزرگسالان اين كشور در تمرينهاي ملايم و اثربخش، سالانه ٦٠٠ ميليون دلار از بودجه بهداشت و درمان كشور را ذخيره ميكند. در كشور نيوزيلند نيز به دليل مشاركت ١٥ تا ٢٢ درصد از بزرگسالان در برنامههاي فعاليت جسماني، سالانه ١٦٣ ميليون دلار از هزينههاي درماني اين كشور كاسته ميشود. از سوي ديگر افزايش سلامتي روحي و جسمي افراد در نتيجه ورزش، موجب كاهش غيبت، افزايش عملكرد و بهرهوري كاركنان شده كه اين امر خود بر اقتصاد كشور تاثير مثبت ميگذارد.
دولت كانادا هم با بررسي افزايش ٢٥ درصدي شركت كاركنان در فعاليتهاي جسماني، ميزان تاثير عملكرد كاركنان را در اقتصاد كشور ٢٥/٠ تا ٥/١ درصد افزايش اعلام كرده است. كانادا تحقيقات گستردهاي را بر ارزيابي تاثيرات غير مستقيم ورزش نيز انجام داده است. بر اساس مدارك موجود كليه هزينههاي درماني مستقيم مانند هزينههاي دارو، پزشك، بيمارستان و آزمايش در سال ١٩٩٣ معادل ٤٤ ميليارد دلار برآورده شده است، كه چنانچه هزينههاي درماني غير مستقيم مانند ناتوانيهايي كه در كوتاه مدت يا طولاني مدت عارض ميشود، به آن اضافه شود، اين مبلغ، افزون بر ١٢٩ ميليارد دلار شده كه حدود ٢١ درصد GDP است نتايج بدست آمده حاكي است هزينههاي ورزشي خانوار ايراني در سال ١٣٨٠ معادل ٦٥١ ميليارد ريال است كه تنها ١٧/٠ درصد كل هزينه خانوار و ٠٩/٠ درصد GDP كشور را به خود اختصاص ميدهد. بيشترين هزينه فراگيري ورزشهاي مختلف (١٣/١٤ درصد است.
سرانه درماني هر خانوار و فرد ايراني در اين سال به ترتيب ١٦٨٠٨٢١ و ٣٩٥٠٠٦ ريال است. همچنين ارتباط معناداري بين كاهش هزينههاي ورزشي با افزايش هزينههاي درماني خانوار مشاهده شد. از آنجا كه ميزان هزينههاي ورزشي خانوار با ميزان رواج ورزش در هر كشوري متناسب است و هر شركت كننده يك خريدار محسوب ميشود، بنابراين ميزان هزينههاي ورزشي خانوار با مشاركت مردم در ورزش ارتباط مستقيم دارد. به عنوان مثال ميزان هزينه ورزشي خانوار استراليايي، انگليسي و اسكاتلندي در سال ١٩٩٥ به ترتيب ٦/١، ٢٤/٢ و ٧٥/٢ درصد كل هزينه خانوار اين كشورها گزارش شده است. طبق مطالعات صورت گرفته، ميزان مشاركت ورزشي در كشورهاي توسعه يافته بيش از ٦٠ درصد است. به عنوان مثال در برخي از كشورها مانند آلمان، فرانسه، سوئيس و كانادا به ترتيب بيش از ٦٩، ٩/٧٣، ٧٤ و ٧٨ درصد جمعيت بالاي ١٥ سال در فعاليتهاي ورزشي شركت ميكنند. تحقيقات انجام شده نشان ميدهد مشاركت مردم در ورزش و در نهايت ميزان هزينههاي ورزشي خانوار با ميانگين درآمد يك كشور همخواني دارد. به عنوان مثال كشورهايي كه داراي درآمد متوسط به بالا هستند داراي سرانه ورزشي ١٠٠ تا ٣٠٠ دلار هستند. اين در حالي است كه در ايران تنها ٧/٣١ درصد جمعيت بالاي شش سال در فعاليتهاي ورزشي مشاركت دارند و اين امر موجب كاهش هزينههاي ورزشي و به تبع آن افزايش هزينههاي درماني خانوار شده تا جايي كه هزينههاي درماني ٥/٣٧ برابر هزينههاي ورزشي است. هزينههاي درماني خانوار كشور ٣٠/٣ درصد GDP را به خود اختصاص ميدهند و چنانچه هزينههاي درماني غير مستقيم مانند ناتوانيهايي كه در كوتاه مدت يا طولاني مدت عارض ميشود و به نيروي كار كشور، عملكرد و بهرهوري آنان و در كل به اقتصاد مملكت ضرر ميرساند، به آن اضافه گردد، اين ميزان بسيار بيشتر و خطرات آن ملموستر ميگردد. آنچه معلولین نخاعی باید درباره ورزش بدانند.
در کشف علایق و شیوه صحیح زندگی به معلولین نخاعی کمک میکند. به فرد میآموزد که قوانین را رعایت کرده و منصفانه عمل کند. کنار آمدن با پیروزی و شکست را به او میآموزد. یک نکته مهم دیگر اینکه چاقی مفرط در سراسر جهان به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است و اگر معلولین نخاعی از سنین کمتر به کشف لذت ورزش و بازیهای ورزشی پی ببرند و کمتر به انجام بازیهای کمتحرک یا بیتحرک بپردازند ، در آینده نیز سالم و تندرست خواهند بود.
باید در بازی، کشف و یادگیری مهارتهایی که از طریق پرتاب کردن و گرفتن، ضربه زدن به توپ، بالا و پایین پریدن، دویدن و شنا کردن حاصل میشود، کاملا آزادانه رفتار کنند و این مهارتها را به شادیبخشترین روش بیاموزند. واضح است که آموختن این موارد به آنها کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتر وارد مرحله بعد شوند. والدین میتوانند نقش مهمی در بازی با کودکان ایفا کنند. به یاد داشته باشید که کودکان قبل از اینکه مفاهیم برد و باخت را بیاموزند، به تمرین فراوان احتیاج دارند.
کودکان 8 تا 10 ساله ، بسته به میزان رشد خود میتوانند در مسابقات
سازمانیافته شرکت کنند مانند مسابقات داخلی در مدارس. آنها هنوز برای توسعه
مهارتهای خود به کمک نیاز دارند و باید کنار آمدن با ناامیدی و شکست را
بیاموزند. کودکان معلولی که بیشتر اوقات بازنده هستند بیش از دیگران مستعد کنار
گذاشتن ورزش هستند. والدین و اولیای مدرسه باید مراقب باشند که با فراهم آوردن
زمینه مناسب مثلا شرکت دادن این کودکان معلول در مسابقهای که در آن بیشترین
توانایی را دارد موجبات برنده شدن و دلگرمی او را فراهم نمایند. این سنین،
بهترین زمان برای پرداختن به ورزشهای مختلف و انتخاب ورزش مورد علاقه از میان
آنهاست.
کودکان و نوجوانان معلول میتوانند از رقابت در ورزش لذت ببرند و همچنان به
آموختن مهارتهای تازه بپردازند. بعضی از کودکان در این گروه سنی استعداد و
علاقه خاصی به یک ورزش به خصوص نشان میدهند و میتوانند با داشتن مربی در این
زمینه بسیار پیشرفت نمایند. یک مهارت بسیار مهم در این سنین ، آموختن رفتار
صحیح در زمان بازی، بردن و باختن است. پرداختن به ورزش در این سنین میتواند
شامل سفرهایی با تیم ورزشی و فرصتهایی برای رهبری گروه هم باشد. نکته مهم در
اینجاست که نباید نوجوان را بیش از حدود آمادگی و توانایی جسمیروحی او به
انجام کاری وادار کرد. نوجوانانی که به هر دلیل علاقهای به شرکت در ورزشهای
رقابتی تیمی ندارند، میتوانند با راهنمایی مربیان و والدین خود به ورزشهایی
چون اسکیت، سوارکاری، دوچرخهسواری و مانند اینها بپردازند. واقعياتی درباره ورزش
دیوید اَتکینسون، مربی حرفه ای بدنسازی اعتقاد دارد که ورزش نه تنها باعث تقویت بنیه و جسم شما می شود، بلکه به عملکرد مغزتان هم کمک می کند. "ورزش سطح انرژی بدن را بالا برده و همچنین میزان سروتونین موجود در مغز را که باعث افزایش کارکرد آن می شود را نیز افزایش می دهد. آشکار است که کسانی که فعالیت بدنی بالایی دارند یا ورزش می کنند، کارایی بسیار بالاتری در محل کار دارند. شرکت ها و کمپانی هایی که ساعات اتلاف وقت و مرخصی های استعلاجی کارکنانشان کمتر باشد، نه تنها هزینه های بهداشتی و درمانی کمتری متقبل می شوند، بلکه درکل پیشرفت بیشتری نیز در کار خواهند داشت."
به همان اندازه که فکر و خیال ورزش کردن ممکن است باعث ایجاد استرس در شما شود، وقتی کار تمریناتتان را شروع کردید، در کلیه جنبه های زندگی با استرس بسیار کمتری مواجه خواهید شد. سدریک بریانت روانشناس ورزشی عقیده دارد، "ورزش واکنش تمدد اعصاب در بدن ایجاد خواهد کرد و به نوعی حواس افراد را از آشفتگی ها و فشارهای روحی روانی به طرز مثبتی پرت میکند." او همچنین می گوید ورزش خلق و خو را بهتر کرده و از بروز افسردگی جلوگیری می کند. شما تنها کسی نیستید که می تواند از خوشبختی و فقدان استرس در زندگی لذت ببرد. هرچه استرستان کمتر باشد، تند مزاجی و زود رنجیتان نیز کمتر خواهد شد و این مسئله باعث تقویت رابطه تان با همسر، فرزندان و دوستانتان خواهد شد.
ممکن است تعجب کنید که چطور 30 دقیقه در روز ورزش کردن می تواند کل روزتان را تغییر دهد. وقتی طی ورزش، اندورفین به جریان خونتان وارد می شود، بقیه روز احساس انرژی بیشتر خواهید داشت و وقتی قدرت و استقامت بدنیتان را تقویت کردید، انجام کارهای روزانه مثل حمل خریدهای خانه یا بالا رفتن از پله ها برایتان ساده تر خواهد شد و این مسئله باعث می شود درطول روز بسیار پرانرژی تر باشید. یکی از مهمترین بهانه های افراد که به مشاوران ورزشی مراجعه می کنند این است که برای ورزش کردن خسته هستند. متخصصین عقیده دارند با اينکه ورزش در ابتدای کار ممکن است خستگی شما را بیشتر کند، اما این وضع خیلی دوام نمی آورد. احساس خستگی جسمی که بعد از ورزش کردن دارید مثل خستگی های عادی روزمره نیست. بعلاوه وقتی بدنتان به ورزش عادت کرد، میزان انرژیتان روز به روز بیشتر خواهد شد.
با بچه ها به شنا بروید. حتی قایم باشک بازی با آنها هم نوعی فعالیت فیزیکی به شمار می رود و بهتر از هیچی است. با همکارانتان قرار پیاده روی و بيليارد بگذارید. این فکر را از ذهنتان دور کنید که برای ورزش کردن حتماً باید به باشگاه بروید و روزی یک ساعت در آنجا مشغول به تمرین شوید. با اضافه کردن کمی فعالیت بدنی به کارهای روزانه تان به همان میزان به سلامت جسمتان کمک خواهید کرد. اتکینسون می گوید، "همه باید حداقل 20 دقیقه در روز فعالیت جسمانی در حد ورزش داشته باشند. گاهی اوقات 10 دقیقه طناب زدن از 20 دقیقه پیاده روی یا دو بهتر است. جاروبرقی کشیدن خانه در صبح، بردن بچه ها به پارک در بعد از ظهر و کمی پیاده روی با همسرتان هنگام شب می تواند روزی بسیار فعال را برایتان بسازد. دستورالعمل های جدید عنوان میکند که برای کاهش وزن و حفظ آن، باید حداقل روزی 60 دقیقه ورزش کنید، اما برای حفظ سلامتی و استفاده از فواید ورزش در مقابله با بیماری ها، روزی نیم ساعت هم کفایت می کند.
5. ورزش به ایجاد رابطه ها کمک می کند. مطمئناً ورزش کردن به همراه کسی دیگر، همسر، خواهر یا برادر، یا یک دوست، در تقویت رابطه تان با او بسیار مثمرثمر خواهد بود. علاوه بر این متخصصین عقیده دارند که ورزش اگر به صورت جمعی یا دونفره انجام شود، لذت بخش تر می شود. به همین خاطر برنامه ای بریزید که هر شب بعد از شام با همسرتان به پیاده روی بروید. با خواهر یا برادرتان یا دوستتان هم برنامه تنیس بگذارید یا با هم به باشگاه ایروبیک بروید. کسانی که برای ورزش کردن خود یک همراه دارند، نسبت به کسانی که تنهایی ورزش می کنند، در ادامه تمرینات خود پایدارتر هستند و بیشتر به اهدافشان دست پیدا می کنند.
ورزش همچنین پیر شدن را هم آسانتر می کند. سدریک بریانت عقیده دارد، "از آنجا که ورزش باعث تقویت عضلات و مفاصل می شود، از بسیاری از دردهای دوران میانسالی که به خاطر عدم فعالیت فیزیکی ایجاد می شود، می کاهد. ورزش همچنین باعث تقیت سیستم دفاعی بدن نیز می شود و به همین دلیل کمتر به سرماخوردگی یا آنفولانزا مبتلا خواهید شد. بریانت می گوید، "هیچ نوع بیماری خاصی وجود ندارد که ورزش کردن روی آن تاثیر مثبت نداشته باشد."
بریانت عقیده دارد ورزش نه تنها با بیماری ها مقابله می کند، بلکه قلبتان را هم تقویت می کند. و این مسئله باعث می شود ورزش کردن یا سایر فعالیت های فیزیکی روزانه ، برایتان ساده تر شود. او می گوید، "قلب شما و سیستم قلبی-عروقیتان، با ورزش بسیار کارآمدتر عمل خواهند کرد و قلبتان پلاک های کمتری خواهد ساخت. و وقتی قلب قدرت بیشتری پیدا کرد، برای ایجاد همان مقدار نیرو، لازم نیست آنقدر تند بتپد. فقط پس از چند روز از شروع تمریناتتان، بدن خود را با این محرکات جدید هماهنگ می کند و ورزش برایتان ساده تر خواهد شد و خستگی کمتری احساس خواهید کرد. تنفستان نیز حین ورزش بهتر می شود.
هر چه عضلات بدنتان بیشتر باشد، میزان سوخت و ساز بدنتان حین استراحت بیشتر خواهد شد و وقتی هم که ورزش می کنید کالری بیشتری می سوزانید. اینها به این معناست که وقتی به طور منظم ورزش می کنید می توانید هر از گاهی از شیرینی جات یا شکلات هایی که دوست دارید، نه دزدکی، بخورید. وقتی مداوم ورزش کنید باعث نمی شود که با خوردن یک شیرینی 10 قدم به عقب برگردید.
بعد از چند هفته ورزش منظم، ممکن است لباستان طور دیگری در تنتان بایستد و احساس کنید که شکل ماهیچه هایتان متفاوت شده اند. ورزش مداوم عضلات و ماهیچه هایتان را تقویت می کند، انعطاف پذیریتان را بیشتر می کند، و کارایی کلیتان را هم ارتقاء می دهید. بریانت در این زمینه می گوید، "عضلاتتان خیلی کارآمدتر کار میکنند و استقامتتان بالاتر خواهد رفت. همچنین زمان واکنش و توازن بدنتان هم تقویت خواهد شد."
یکی از مهمترین دلایل ورزش کردن برای خیلی از افراد کم کردن وزن است. اما
مطمئناً این تنها فایده یک برنامه ورزشی نیست. بریانت می گوید، کاهش وزن برای
آندسته از افرادی که به تازگی تمرینات ورزشی خود را شروع کرده اند، هدفی دراز
مدت است و این می تواند تا قسمتی ناامید کننده باشد. مردم معمولاً اگر نتوانند
سریع نتیجه بگیرند، قادر به ادامه کار نیستند. از اینرو بریانت عقیده دارد که،
مردم علاوه بر کاهش وزن باید بر فوایدی که ورزش میتواند در کارهای روزانه داشته
باشد نیز فکر کنند. این هم می تواند انگیزه ای برای ادامه راهشان باشد. وقتی
برنامه ورزشیتان را شروع می کنید، هر هدفی که از کاهش وزن در ذهنتان باشد،
نباید بگذارید که تنها هدفتان باشد. سعی کنید برای انرژی بیشتری که به شما می
دهد، برای اینکه استرستان را کم می کند و قوای جسمانیتان را تقویت میکند به
سراغ ورزش بروید. وقتی این اهداف باهم در ذهنتان باشد، خیلی زود ورزش قسمتی از
زندگیتان خواهد شد. 10 راه ساده برای علاقه مند شدن به ورزش
ورزش کردن اصلا کار سختی نیست.فقط یک استارت و کمی انگیزه میخواهد.همه ما حتما بیش از یک بار ورزش کردیم مگر نه؟ اما چه کسانی عادت کردند که همیشه ورزش کنند؟ چه چیز باعث میشود برای ورزش کردن انگیزه داشته باشیم ؟ چه عاملی پدربزرگها را به پارک میکشاند؟ چه عاملی از یک نفر یک ورزشکار میسازد؟ شاید پیش خودتان میگویید ما نمیخواهیم ورزشکار حرفهای بشویم.درست است ما نمیخواهیم ورزشکار حرفهای بشویم،فقط میخواهیم بدنی آماده داشته و در طول روز روحیه شاداب و بدنی سالم داشته باشیم. بیشتر کسانی که به ورزش عادت کردند،این عوامل را انگیزهای برای ورزش کردن میدانند: آمادگی جسمانی،احساس خوب بودن،پر انرژی بودن،لذت بردن از ورزش،اولویت دادن به ورزش،خواب بهتر،احساس هوشیاری احساس آرامش،کنترل وزن. شاید با رعایت این نکات ورزش کردن برای ما هم به صورت عادت در بیاید : 1) فهرستی از فعالیتهای مورد علاقهتان تهیه کنید . به خاطر داشته باشید که هیچ قانونی وجود ندارد که حتما باید به ورزشگاه بروید یا وسیلههای ورزشی گران بخرید حتی بدون هزینه کردن هم میتوانید ورزش کنید. فقط کافی است کمی طرز تفکرمان را از ورزش کردن تغییر بدهیم.ورزش کردن،باشگاه رفتن و حرفهای شدن نیست.هر گونه فعالیت جسمی مثل پیادهروی و دویدن،بلند کردن وزنه،بازی تنیس،دوچرخهسواری و انجام ورزشهای هوازی برای ما مفید است.
جنبههای اجتماعی ورزش بسیار مهم است. وقتی با یک دوست و همراه برای ورزش میرویم انگیزهمان برای پیادهروی،ورزشهای کششی و نرمش بیشتر میشود و حتی روحیهمان شادتر میشود و بیشتر از این کار لذت میبریم.در تنهایی ممکن است تنبلی کنیم ولی اگر با دوستی قرار داشته باشیم سر یک ساعت ورزش کنیم، کمکم به ورزش کردن عادت میکنیم.
4) صبحها بیشتر ورزش کنیم.
همه ما باید سعی کنیم به ورزش کردن عادت کنیم و یاد بگیریم که ورزش کردن هم مثل مسواک زدن،غذا خوردن و مدرسه رفتن،قسمتی از وقت روزانه ما را به خود اختصاص بدهد.پس باید ورزشی را که دوست داریم و از آن لذت میبریم انتخاب کنیم،میتوانیم دوچرخهسورای را انتخاب کنیم. برخی افراد به اشتباه فقط یک نوع ورزش خاص را انتخاب میکنند و مدتی هم به انجام آن میپردازند برای مثال اسکی،گلف،تنیس،شنا... ولی پس از مدتی به علت تغییر فصل سال،هزینه زیاد تهیه لوازم ورزشی و راه دور منزل تا سالن ورزشی مجبور میشوند آن ورزش را ترک کنند و به فراموشی بسپرند.
پس سعی کنیم ورزشی را انتخاب کنیم که به راحتی قادریم آن را
انجام بدهیم تا برایمان دردسر ایجاد نکند. منابع و ماخذ
****
منبع : مقاله "شیوه هایی علاقمندی افراد آسیب نخاعی به ورزش " -مولفان: مهدی اسکندری،وحید بحرینی ،معصومه حاجیانی، طیبه حیدری، الهام فرید -انتشار در سومین کنفرانس اینترنتی با عنوان ورزش و آسیب نخاعی -تیرماه 1391-برگزارکنندگان :مرکز ضایعات نخاعی جانبازان،انجمن معلولین ضایعات نخاعی استان تهران ،فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مرکز ضايعات نخاعی جانبازان
يكم مهرماه هزار سيصد و هشتاد و چهار
info@isaarsci.ir
Copyright © 2005 Isaarsci Website . All rights reserved