آمارهای مربوط به ضايعات نخاعی  ايالت آركانزاس آمريكا

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

 از سال 1977 کميته ضايعات نخاعی آرکانساس ( ASCC )  فهرستی از معلولين نخاعی ساکن در آن ايالت را در ليست حمايتی خود ثبت است. اين فهرست جهت شناسائی و ارائه خدمات ASCC  به اشخاصی که واجد شرايط هستند ،مورد استفاده قرار می گيرد.

ضوابط پزشکی :

ازشرايط قرارگرفتن  در فهرست مذکوراين است كه، فرد بايستی دراثر عللي ازقبيل ضربه، عفونت ، تومور، بيماری ،اختلالات مربوط به رشد يا آسيبهای مخرب ،مبتلا به ضايعه طناب نخاعی شده باشد. علاوه بر اين، شدت آسيب نيزبايستی به حدی باشد که منجر به از بين رفتن کار طبيعی اعضا مربوطه گشته و سه حالت از چهار حالت زير بروز نمايد:

فلج اندام، از بين رفتن حس ، اختلال در کنترل مثانه و اختلال در کنترل مدفوع.  بدين ترتيب باتوجه به شرايط پزشکی ذکر شده، اشخاص دارای آسيب نخاعی (SCI ) معمولا" در فهرست مبتلايان به ضايعات دائمی و آسيبهای شديد قرار می گيرند.

ميزان وقوع:

طی يک دوره زمانی 3 ساله يعنی از سال 2000 تا سال2003 بطور متوسط، هر سال 5/97 نفر از آسيب ديدگان نخاعی به فهرست مذکور افزوده شده اند. با توجه به آمار جمعيتی سال 2002 ، برآورد شده است که به ازای هر يک ميليون نفر حدود 36 نفر در طی يکسال مبتلا به ضايعه نخاعی می شوند. ميزان وقوع در آرکانساس کمتر از ايالتهای ديگر است و دليل آن هم، محدوديتهاي مربوط به شرايط پزشکی است که ASCC  جهت ثبت افراد ،در فهرست خود مورد استفاده قرار می دهد.

ميزان شيوع :

از ماه ژوئن سال 2004، 1328 نفر در فهرست افراد نخاعی آرکانساس ثبت شده اند. وضعيت اين 1328 نفر در زمينه موضوعات زير مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته ونتايج زير مشخص شده است:

سن آسيب :

ضايعات نخاعی عمدتا" در سنين جوانی اتفاق می افتند. بيش از نيمی از آسيب های نخاعی ( يعنی 53% ) در رده سنی بين 16 تا 30 سال ايجاد شده اند. سن آسيب در افراد زير 15 سال و کمتر از آن 8/5 درصد کل افراد نخاعی و سنين 31 تا 40 سال، 5/19 درصد و 41 تا 50 سال، 6/12 درصد و سن 51 سال و بالاتر 6/8 درصد کل افراد نخاعی بوده است.

جنسيت :

مردان 80درصد کل افراد ضايعه نخاعی را تشکيل می دهند.

نژاد :

سفيد پوستان تقريبا" 4/3 ( يعنی 4/73 درصد ) کل افراد نخاعی را در آرکانساس تشکيل می دهند. 6/24 درصد افراد نخاعی از نژادهای آفريقايی و 2 درصد بقيه از ساير نژادها هستند. اشخاص با نژاد اسپانيائی 1/1 درصد از کل افراد نخاعی می باشند.

علت شناسی :

تقريبا" نيمی از  ( يعنی 49درصد ) افراد نخاعی آرکانساس بعلت تصادف با وسائط نقليه، دچار آسيب شده اند. خشونت، و عمدتا" آسيب های ناشی از تيراندازی دومين عاملی هستند که منجر به ضايعات نخاعی شده و حدود 9/17 درصد به خوداختصاص داده اند. سقوط از ارتفاع ، حدود 2/12 درصد و  صدمات ورزشی به مقدار4/7 درصد و ساير موارد نيز 5/13 درصد علل عمده ضايعات نخاعی را تشکيل می دهند.

آمارهای مربوط به علل ضايعات نخاعی مردان نيز طبق آنچه گفته شده مي باشد زيرا مردان 80% کل افراد نخاعی را تشکيل می دهند، که خيلی شبيه جمعيت کل است. آسيب هاي نخاعي زنان بيشتر ناشی از تصادفات وسائط نقليه ( 3/61 درصد ) بوده و مقدار کمتری ( 5/7 درصد ) در اثر سقوط و حدود 8/. درصد نيزبعلت ورزش است.

علل ضايعات نخاعي سفيد پوستان نيز شبيه علت آسيب های جمعيت کل افراد نخاعی است. غير از آسيب هايی که با علت خشونت  که 9 درصد است  ، ضايعات ناشی از تصادفات وسائط نقليه (با کمی اختلاف با جمعيت کل) به ميزان 4/54 درصد می باشد. در افراد غير ازسفيدپوستان اولين علت آسيب خشونت بوده بادرصد   5/42 و بعد از آن تصادفات با 3/34 درصد ،علت ضايعات نخاعی را تشکيل می دهند.

مصرف نوشابه های الکی :

درزمان آسيب ، شواهدی از مسموميت با الکل نيز ديده می شود و آزمايش الکل موجود در خون افراد نشان داده است که 4/22 درصد افراد الکل مصرف کرده بودند. در 20 درصد از کل موارد نيز شخص ديگری مطرح بوده که در بروز آسيب نقش فعالی را داشته است ،مانند رانندگان وسايط نقليه ديگری که در اثر مصرف نوشابه الکلی حال عادی نداشته اند. بنابراين  مصرف الکل نيزنقش مهمی را در ايجاد حوادث و ضايعات نخاعی ايفا مي نمايد.

سطح ضايعات و ميزان آسيب :

ضايعات مربوط به ناحيه گردنی طناب نخاعی که منجر به تتراپلژی مي شوند 8/40 درصد، آسيب های مربوط به ناحيه قفسه صدری، کمری يا نواحی خاجی طناب نخاعی که باعث پاراپلژی می شوند 2/59 درصد آسيبهارا تشکيل می دهند. ضايعات تتراپلژی شديدتر از ضايعات پاراپلژی می باشند.

افرادی که تمام توان حسی و حرکتی خود را در زير منطقه آسيب از دست داده اند و اصطلاحا" آسيب کامل هستند 7/48 درصد و افرادی که در پائين منطقه آسيب خود تا اندازه ای قدرت حس و حرکت دارند و آسيب ناقص ناميده مي شوند، 3/51 درصد مواردرا تشکيل می دهند. آسيبهاي ناشي ازضايعات کامل ، شديدتر از عوارض ضايعات ناقص هستند.

وضعيت کاری :

بررسی وضعيت کاری افراد در زمان آسيب نشان می دهد که 2/57 درصد آنان بصورت تمام وقت يا پاره وقت کار می کرده اند. بعلاوه 5/14 درصد دانشجو بوده اند، 1/11 درصد افراد ،صرف نظر از سن آنان بيکار بوده اند. 1/9 درصد کودک و خردسال، 2/4 درصد بازنشسته، 8/2 درصد خانه دار و بقيه موارد نيز 1/1 درصدرا تشکيل می دهند.

ارتباط کاری : 

تنها 5/15 درصد ضايعات با کار افراد ارتباط داشته است .

تحصيلات :

2/38 درصد افراد نخاعی در زمان آسيب از فارغ التحصيلان دبيرستان بوده اند. بعضی از دبيرستانی هائی که ديپلم گرفته اند 1/30 درصد و تنها 5/9 درصد در مقطع ابتدايی تحصيل كرده اند. افرادی که در دانشگاه شرکت داشته اند و لی هيچ مدرکی نگرفته اند 1/14 درصد و آندسته که داراي مدرک هستند، 9/6 درصد را تشکيل می دهند. تعداد کمی يعنی 2/1 درصد نيز در زمان آسيب به سن مدرسه نرسيده بودند.

ايالتی که افراد دچار آسيب شده اند:

  اکثر افراد نخاعی تحت مطالعه ،يعنی (81 درصد ) درخود ايالت آرکانساس دچار آسيب شده اند.

منابع مالی مراقبت های اوليه :

در سالهای 2000 تا 2003 ، شرکتهای بيمه، هزينه های بيمارستانی مربوط به مراقبت اوليه آسيب های شديد نخاعی را پرداخت کرده اند ( 39درصد ) بقيه هزينه ها شامل هزينه های داروئی ( 35 درصد )، مراقبت های پزشکی ( 13 درصد ) غرامت کارکنان  ( 7/5 درصد ) و طرحهای خودگردان ( 5/4 درصد ) و بقيه منابع ( 8/2 درصد بوده است.

متوسط زمان نگهداری در واحد مراقبت ويژه :

در سالهای 2000 تا 2003 متوسط زمان نگهداری در واحد مراقبتهای ويژه آسيب های شديد در اولين بستری بعد از ضايعه 30 روز بوده است.

متوسط زمان نگهداری در واحد توانبخشی :

در سالهای 2000 تا 2003 ، متوسط زمان نگهداری در بخش توانبخشی، پس از اولين بستری بعد از ضايعه، 46 روز بوده است.

وضعيت افراد درموقع ترخيص :

 معمولا" شخص مجروح نخاعی که در بخش ويژه بيمارستان پذيرش می شود، بعد از طي اقدامات درمانی ،بسته به شدت آسيب وی باچندحالت مواجه مي شود:
 - ترخيص شده و به منزل می رود،
 -به آسايشگاههای نگهداری منتقل می شود.
 -به واحد توانبخشی بيمارستان انتقال مي يابد.

اما طبق آمار بيش تر آنان يعني 4/78 درصد افراد ترخيص وبه به واحد توانبخشی بيمارستان انتقال می يابند. و بعد از مراقبتهای توانبخشی، فرد می تواند مجددا" به منزل يا آسايشگاه يا واحد مراقبت های اضافی و يا مراقبتهای تکميلی توانبخشی منتقل گردد.

وضعيت افراد نخاعی طی سالهای 2000 تا 2003 ،بعد از طي دوره ي مراقبتهای ويژه اوليه و انحام مراحل توانبخشی به شرح زير بوده است:

  • 5/13 درصد : تحت مراقبت ويژه و توانبخشی

  • 21 درصد : ترخيص به منزل و انجام مراقبت های لازم توسط خود فرد

  • 4/38 درصد: ترخيص به منزل و انجام مراقبت های غير تخصصی

  • 4/17 درصد : ترخيص به منزل و انجام مراقبت های تخصصی

  • 9/. درصد: انتقال به آسايشگاههای اقامتی و انجام مراقبت های غير تخصصی

  • 9/7 درصد : انتقال به آسايشگاههای اقامتی و انجام مراقبتهای تخصی

  • 9/. درصد : سايرين

بنابراين، بيش از 4/3 افراد نخاعی ( يعنی 8/76 درصد ) بعد از بستری شدن و انجام مراقبت های ويژه و توانبخشی می توانند ترخيص و به منزل بروند.

هزينه ها:

 معمولا" هزينه های مربوط به مراقبتهاي اولين بستری و بطوركلي مخارج زندگی افراد نخاعی خيلی هنگفت است. البته اين هزينه ها با توجه به شدت آسيب و سن آسيب بطور قابل توجهی متغير است.

اگر چه ASCC تمام هزينه های کلی را پيگيری نمی کند ،ولی مدلی از "سيستم هزينه ای آسيب های طناب نخاعی "( MSICS )  ارائه داده که مي توان بوسيله آن مخارج مربوطه را برآورد کرد. بر اساس اين سيستم ميزان مخارج در مراحل اوليه درمان، سالانه بين 662184 دلارتا 588 626دلار تخمين زده می شود. هزينه سالهای بعد ،از 941 12تا 237 112دلار می باشد. هزينه زندگی افرادی که در زمان آسيب 25 سال دارند بين 474 533دلار تا393507 2 دلار و برای افراد 50 ساله بين 619 386دلار تا 70 0 409 دلار پيش بينی می گردد.

برگشت بکار :

  اکثر افراد مبتلا به آسيب نخاعی قادر نيستند به کار قبلی خود برگردند يا کارهايی که نياز به قوه جسمی دارند، را انجام دهند.

در مطالعه ای که در سال 1996 بر روی 650 نفر از مجروحين نخاعی انجام شده، مشخص گرديد که 1/76 درصد از آنان قادر نيستند ،بکار يا محل تحصيل قبلی برگردند.

مشکلات ثانويه :

افراد نخاعی بدليل آسيب نخاعی که دارند ،برای ايجاد عوارض ثانويه و مشکلات بالينی مستعدتر هستند.

ASCC  در سال 1996 نشان داد که مشکلات ثانويه در بين 650 نفر افراد نخاعی تحت مطالعه بطور مکرر بروز پيدا می کنند. که آمار آن به شرح زير است:

  • 9/86 درصد :  تغييرات در عملکرد دستگاه جنسی

  • 83 درصد : اسپاسم

  • 9/62 درصد :  افسردگی

  • 62 درصد : دردهای مزمن

  • 1/55 درصد : عفونت دستگاه ادراری

  • 6/47 درصد : خستگی

  • 2/40 درصد : محدوديت درتوانائی حرکتی بدن

  • 2/37 درصد : زخم فشاری

  • 3/35 درصد: شکستگی ها

  • 5/32 درصد : عفونت ريه ( پنومونی )

  • 2/30 درصد : هموروئيد ( بواسير )

  • 9/28 درصد : اتونوميک ديس رفلکسی

اميد به زندگی :

بطور متوسط افراد نخاعی در مقايسه با افراد بدون عارضه نخاعی "اميد به زندگی "کمتری دارند.

MSCIS  با استفاده از دو شاخص شدت و سن ضايعه، اميد به زندگی را برآورد نموده است. هر فرد پاراپلژی که در زمان آسيب 20 ساله بوده، بعد از گذشت يکسال ، ميتواند انتظار داشته باشد که 46 سال ديگر زندگی کند. اميد به زندگی در افرادی که در زمان ضايعه 40 سال داشتند. 3/28 سال و در افراد 60 ساله، 2/13 سال بوده است.

افراد تتراپلژی که سطح ضايعه آنان پائين بوده ( C5- C8 ) و در زمان جراحت 20 سال سن داشتند ،اميد به زندگی آنان يکسال پس از آسيب، 8/41 سال و در افراد 40 ساله، 7/24 سال و در افراد 60 ساله 7/10 سال محاسبه شده است. در افراد تتراپلژی که سطح ضايعه آنان بالا بوده  ( C1-C4 )  و در زمان آسيب 20 سال سن داشتند، اميد به زندگی يکسال پس از آسيب 2/38 سال و درافراد 40 ساله، 8/21 سال و درافراد 60 ساله در زمان آسيب ، 8/8 سال گزارش گرديده است.

علل مرگ:

بپيشرفتهای پزشکی بسيار زيادي در زمينه مراقبت افراد نخاعی طی 40 سال اخير انجام شده است. در حقيقت طي سالهای گذشته درصد بالايی از افراد نخاعی فوت می کردند. ولی امروزه  انتظار می رود افراد نخاعی يک زندگی با طول عمرطبيعی داشته باشند.

در حال حاضر مهمترين علل مرگ را بيماريهای تنفسی ( 22 درصد ) بيماريهای قلبی ( 6/26 درصد ) علل خارجی ( 16 درصد ) سرطان (11درصد)، سپتسمی يا عفونت خون ( 8/9 درصد ) و ساير علل (6/20 درصد ) تشکيل می دهند.

 

****

منبع:مقاله:  " آمارهاي مربوط به ضايعات نخاعي "-مترجم:مهندس عباس كاشي ( ohealth2007@yahoo.com)- انتشار : مركز ضايعات نخاعي جانبازان - ارديبهشت 13870برگرفته از:     Arkansas  Spinal cord  Commission

 

 

 

 

 

   

 

 

بازگشت به صفحه اصلی