داستان كوتاه

تو هم مي تواني بايستي !

عباس كاشي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 



سي ودوسه سال بيشترنداشت و با وجوداينكه بيشتراز 5 سال ازمدت آسيب ديدگي اش نمي گذشت ، اما خيلي شكسته شده بود. طوري روي ويلچر نشسته بود كه هركسي كه به او نگاه مي كرد درچهره اش ، درد و نااميدي راحس مي كرد.

هميشه با ديدن يك فرد ويلچري سعي مي كردم با اوارتباط برقراركنم ، چراكه مي دانستم هركدام ازافرادنخاعي تجربياتي دارندكه به احتمال زياد مي تواند براي ديگران هم مفيد باشد. وخودم چيزهاي خيلي زيادي ازبرقراري اين ارتباطات يادگرفته بودم . به همين خاطربه طرفش رفتم وسلام دادم :

- سلام
- عليك سلام .
- مثل اينكه حالتون خوب نيست.
- ببخشيد . من عفونت ادراري دارم و عوارض آن تاب و توان را ازمن گرفته . هرچقدرهم درمان مي كنم بازهم عودمي كند . ديگه خسته شده ام . نمي دونم چيكار كنم .
- به نظرم نمياد عفونتت خيلي هم شديد باشه. زخم فشاري هم داري ؟
- خداراشكر. فعلا" كه ندارم.
- معذرت مي خوام چندساله كه آسيب نخاعي شده اي ؟
- حدود 5 ساله .
- دوست عزيز. راستش را بخواي . حال و روز من خيلي بدتر ازتو بود .
- اما ماشااله .الآن كه خيلي سرحال بنظرمي رسيد.

- اگه حال و حوصله داشته باشي . چنددقيقه ا ي وقتت را بگيرم . مي دونم كه حالت هم خيلي خوب نيست . اما فكر مي كنم ارزشش را داشته باشد. اگه اجازه بدي داستان خودم را برات تعريف مي كنم . شايد به دردت بخوره .

- خواهش مي كنم . راستش فكرمي كنم شايد هيچكس به اندازه امثال ما نتونه وضعيت ما را درك كنه . به همين خاطر هميشه ترجيح ميدم با افرادي مثل خودم هم صحبت بشم . اگه زحمتي نيست ، خوشحال مي شم كه صحبتهاي شما را گوش كنم .

- راستش مدتي بعد از آسيب نخاعي مبتلا به عفونت ادراري شديدي شدم. چندروزي بودكه ادرارم تيره رنگ شده بود.درآتش تب مي سوختم وعرق مي كردم و بدنم همچون بيد مي لرزيد. آنقدرضعيف وبي حال شده بودم كه تا چند روز قدرت و توان هيچ حركتي را نداشتم . اين وضعيت مرا واداربه استراحت مطلق كرد. اما اين تازه آغازگرفتاري من بود . چراكه باعث گرديد دراين مدت يك زخم فشاري براي من به وجود آيد كه بعدها تا استخوانم پيشرفت و تبديل به عفونتي شديد شد كه دكترها به آن استئوميليت ( عفونت استخوان) مي گفتند. زخم من به حدي عميق بود كه قسمتهاي استخواني آن از قسمت باز زخم قابل مشاهده بود و منظره آن آنقدردلخراش بود كه چهره هر ببيننده اي با تماشاي آن درهم مي پيچيد. هم اتاقي هاي من كه آن را ديده بودند اسم "چاله آخرت " رابراي آن گذاشته بودند . چون مي گفتند: " زخم هركي به اين وضعيت برسه ، ديگه بايد غزل خداحافظي رابخونه ". راستش خودم هم خيلي خيلي ترسيد ه بودم . پزشكان تصميم به جراحي من گرفتند . بعدازعمل جراحي آنها مجبوربودند براي سرعت دادن به بهبودي زخم من، مكررآنرا تخليه كنند وتا 3 ماه بطورمرتب آنتي بيوتيك وريدي تزريق مي كردند . اما خوشبختانه با تلاش آنان وپرستاران حالم بهترشد و من هم با بهبود نسبي استئوميليتم مجبوربودم كه توجه خيلي دقيق تري نسبت به زخم خودم داشته باشم .

 ازاينكه مدت زيادي را دربستر مي گذراندم ومجبوربه استراحت مطلق بودم خسته شده بودم . دوست داشتم كه از اين وضعيت نجا ت پيدا كنم . يكي ازبهترين سرگرمي هاي من اين بود كه با نوت بوك خودم مرتب در سايتهاي مختلف جستجو مي كردم . تا اينكه درمورد يكسري از" وسائل كمكي براي قرارگرفتن دروضعيت ايستاده " اطلاعاتي را بدست آوردم. بارقه اي ازاميد دردلم روشن شد . فهميده بودم كه حذف فشار مهمترين ركن درمان زخمهاي فشاري است . وبراي اين كار چه چيزي بهترازوضعيت ايستاده ؟ جان تازه اي گرفتم . پيش خودم گفتم : آخ جون " من هم مي توانم بايستم !" .

آنقدر غرق درصحبت هاي من شده بود كه دستش ازروي دستگيره ويلچرسرخوردوپائين افتاد . انگارتلنگري به او زدند . بلافاصله خودش را جمع وجوركرد وگفت :

- ايستادن !. چه جالب . خوب . بعدش . چي كار كردي ؟

- سريع با پزشك وفيزيوتراپم تماس گرفتم .هردوي آنها موافق كليات اين كار بودند و دراينكه وضعيت ايستاده براي بهبود زخم بسترم موثرخواهدبود، اتفاق نظرداشتند .اما گفتند حتما" بايستي يكسري ارزيابي هاي اوليه صورت گيرد. براي اين منظوروقت ملاقاتي را هماهنگ كردم و پيش اورفتم ، پزشك من ابتدا وضعيت انعطاف ماهيچه هاي پاهايم را بررسي كرد و گفت : " لازم هستش كه مدتي آنها راتحت كشش قراربديم" . به همين خاطرحدود 10 جلسه فيزيوتراپي برايم تجويزكرد. من هم بدون اتلاف وقت ، بي مهابا كاررادنبال كردم . بعد از فيزيوتراپي ها بدنم به وضعيتي رسيد كه وقتي براي اولين بار روي دستگاه مستقرشدم ، توانستم بدون هيچ مشكلي 10 دقيقه بايستم . احساس من درلحظه ايستادن غيرقابل وصف است ونقطه عطفي درزندگي من محسوب مي شود. ناخودآگاه يادسئوال يكي ازدوستانم افتادم كه سالها پيش از من پرسيده بود . وقتي اوازمن پرسيد كه :" چه آرزوئي داري ؟ " درآن موقع بدون معطلي جواب دادم : " آرزودارم بتوانم فقط يك دقيقه روي پاهاي خودم بايستم ". اگرچه دستگاه اين حالت را براي من به وجود آورده بود ، اما احساس كردم آرزويم درحال برآورده شدن است. ازاينكه بعدازمدتها توانسته بودم درحالت ايستاده قراربگيرم وخودم را درارتفاعي هم سطح ديگران ببينم ، احساس فوق العاده اي داشتم .

دهانش بازمانده بود .با چهره اي حيرت زده غرق درحرفهاي من شده بود. يك لحظه مكث كردم تا آب دهانم راقورت بدهم . اما بلافاصله  بعد ازمكث من گفت :

- خوب . بقيه اش .

- با حالت شوخي و درحاليكه چند تا نفس عميق كشيدم ، گفتم : " رفيق جون اجازه بده آب دهانم را قورت بدم . راستش من گذاشتم روي رگبار و همين جور يه ريزدارم حرف مي زنم . گلوم خشك شد . بذاز يه نفس بگيرم ".

- ببخشيد. آخه حرفاتون براي من خيلي جالبه . تاحالا من كه هيچ اميدي به ايستادن نداشته ام، به همين خاطرهم تا حالا به اين موضوع فكرنكرده بودم .

- خوب نه تنها هيچوقت نبايد نااميد بشي ، تازه بايد هرروزاميدوارترهم باشي . چراكه امروزه علم وتكنولوژي به سرعت در حال پيشرفت هستش و هرروزيك وسيله ي جديد داره اختراع مي شه . ما هم نبايد بنشينيم وزانوي غم به بغل بگيريم. حداقلش بايد درجستجوي اين باشيم كه ببينيم دراين دنيا چي مي گذره.

- راستش صحبت هاي شما طوريه كه من حال بدمو  فراموش كردم.

- شما لطف داريد .خوب پس اگه اين جوريه ، گوش خودتوآماده كن براي رگبارهاي بعدي .

- خواهش مي كنم .

- پس بروكه بريم . وقتي فيزيوتراپ من احساس كردكه من توانائي استفاده ازدستگاههاي ايستادن رادارم ، تصميم گرفت كه يكسري برنامه هاي اختصاصي را برايم مرحله بندي كند. با آغازبرنامه ايستادن ، سرعت بهبود زخم فشاريم به طور محسوسي افزايش يافت و طوری جوش خورد که ديگر هرگز باز نشد. عفونت ادراري كه مدتها بود ، واقعا" من را آزارمي داد ، كاهشي چشمگيرپيدا كرد .چراكه به خوبي احساس مي كردم كه تخليه ادرارم درحالت ايستاده خيلي راحت تروبهترانجام مي شود. حتي از شدت اسپاسم هاي مزاحمي كه گهگاه به سراغم مي آمدند، تا حد قابل توجهي كم شد . با مشاهده اين نتايج مفيد ، فيزيوتراپم تصميم گرفت برنامه هاي من را به مدت 2 ماه ديگرتمديد كند. من فقط به دنبال اين بودم كه تا آنجا كه مي توانم با قرارگرفتن درحالت ايستاده فشاررا ازروي قسمت هاي مختلف بدنم بردارم . اما نه تنها به اين هدف رسيدم ، بلكه دهها دريچه رحمت ديگرهم به روي من باز شد .

بعدازمدتي چون مي توانستم دستهايم را حركت دهم ، فيزيوتراپ من برنامه هاي ايستادنم را توسعه داد ،بدين صورت كه من را مجاب به استفاده ازدستگاهي بنام gliding standing frame نمود . با اين دستگاه ضمن قرار گرفتن در وضعيت ايستاده ، مي توانستم دستهايم را نيز با استفاده از دو محور جانبي آن كه داراي دستگيره بود، حركت دهم . هرچه بيشتر مي گذشت ، حال عمومي وضعيتم بهترمي شد. نظرفيزيوتراپم اين بودكه ايستادن همراه با حرکت دادن اندامها می تواند باعث ارتقای سطح سلامت عمومی و تقليل بسياری از عوارضی شود که بيماران نخاعي ممكن است ، آنها را تجربه کنند وانصافا" هم همين طوربود.


دراوايل، تنظيم توازن و كنترل بالاتنه ام در حالت ايستاده كمي مشكل به نظرمي رسيد، اما براي من كه اثرات معجزه آساي ايستادن راديده بودم ، حاضربودم هر سختي را به جان بخرم . بالاخره با تنظیم دقيق اندازه ها و وضعيت تکيه گاهها ، توانستم تعادل ووضعيت مطلوب بدنم را تصحيح كنم . به دنبال آن تمرينات منظمي را شروع كردم ودرمدت كوتاهي ازنظرقدرت بدني بهبودي قابل ملاحظه اي را درخوديافتم ومتعاقب آن، انجام فعاليتهاي روزمره زندگي ، مهارتهاي جابجائي وحتي كنترل ويلچرم روزبه روز بهتر وبهتر شد.

زماني كه دراستراحت مطلق بسرمي بردم ، متوجه شدم كه مفاصل ران، زانوها و قوزک پا هايم درحال نوعي سفتي و خشك شدن هستند. اما بعداز گذشت مدتي اززمان تمرينا ت ايستادن ، احساس كردم اين حالت كم كم از بين رفت ، بطوري كه بهبود وضعيت آنها برايم كاملا" محسوس بود. درواقع درحالت ايستاده جريان خون بهترانجام مي شود و تاندون ها تحت كشش قرارمي گيرند.


بعدازگذشت 6 ماه از برنامه ايستادن كه همراه با حركات دستها (Gliding) انجام شد، بهبود فزاينده وضعيت قلبی عروقی خودم را كاملا" حس مي كردم. عضلات پشت و گردنم را به خوبي تحت کشش قرار گرفته بودند. حتي فشارخون من بهبود يافت. همچنين قوای عمومی بدنم برای انجام فعاليت های شديدتر تقويت پيدا کرد.


- پس با ايستادن عفونت ادراري ، زخم فشاري ، اسپاسم ،قواي بدني ، وضعيت قلبي عروقي ، وضعيت مفاصل پاها ي تان خوب شد؟

- نه .

- نه ! . اما خودتون گفتيد.

- نه ، به خاطراينكه بهبود وضعيت تعادل و جابجاي هايم را فراموش كردي به آنها اضافه كني .

- ازاين كه شوخي مي كنيد ، احساس خوبي مي كنم وفكرمي كنم شوخ طبعي، حال من وا مثال من را بهترمي كند.

- شما لطف داريد . من هم همينطور فكرمي كنم . ما بيشتر ازهرچيزي نياز داريم كه از نظر وضعيت روحي درشرايط خوبي باشيم . يادت نره كه هر اقدام مثبتی که بتواند استرس، افسردگی، اضطراب يا درد را کمتر کند، باعث آسانتر شدن دوره ايستادن خواهد شد. اما يك چيز خيلي مهمي كه با ايستادن نصيب ما مي شود ، حفظ تراكم استخواني ما هستش. راستش حدود سي چهل روز پيش بود كه داشتم اتاق خودم را مرتب مي كردم ، چشمم به نتيجه آزمايشي (آزمايش تراكم استخوان) افتاد كه حدود 6 هفته بعد ازآسيب نخاعي ام ازمن گرفته بودند، ودرآن مشخص بود كه حدود 5/7 درصد از توده استخوانی من در استخوانهاي درشت نی و پاشنه کاهش پيدا كرد ه بود ودرجائي هم خوانده بودم كه کاهش توده استخوانی درافراد نخاعي طی 2 سال اول بعد از آسيب نخاعی به بيشترين حد خود می رسد . ياد صحبت هاي فيزيوتراپم افتادم كه مي گفت :" ایجاد وضعیت ایستاده وحرکت اندامها ، می تواندبا کاهش تراکم استخوانی مقابله کند". درآن لحظه به ذهنم رسيد كه هرموقع پيش دكترم رفتم ازاو بخواهم كه يك آزمايش تراكم استخوان براي من بنويسد. كه بعدازانجام آن همانگونه كه انتظارمي رفت ، روند كاهش تراكم استخواني من به نحو چشمگيري متوقف شده بود" . يادم مي ياد وقتي ديدم كه چقدر نتيجه خوب بود ، همان موقع عين آدماي خوره رفتم روي دستگاه قرارگرفتم وازخوشحالي دلم نمي اومد كه ازروي آن پائين بيام .

- پس ! مقابله با كاهش تراكم استخواني را هم بايد به اون 7 تا مزيت اضافه كنم .

- دقيقا" . آفرين . معلومه كه خوب به حرفم گوش مي كني .

- ببخشيد . شما الآن چند وقته و روزي چقدرمي ايستيد.

- الآن حدودا" نزديك يك سال و نيمه كه مي ايستم وروزانه هم يك ساعت و بسته به حال ووضعي كه دارم گاهي اوقات هم بيشتر.

- خوب . من واقعا" فكرنمي كردم كه ايستادن اينقدربتواند مفيدباشد.

- راستش خيلي چيزها را هنوز نگفته ام . مثلا" درحالت ايستاده ازاينكه درسطح مناسبي قرارمي گيري و مخاطبينت روبه پائين به تو نگاه نمي كنند، و ازاينكه درحد قد ديگران قرارمي گيري، احساس خوبي به شما دست خواهد داد . درنتيجه با همنشينان و خانواده خودت مي توني ارتباط موثرتري برقراركني. حتي خانواده من اعتقاد دارند كه وقتي در حالت ايستاده قرارمي گيرم ، خوش تيپ تربه نظرمي رسم . من خيلی دوست دارم که بتوانم با خانواده ام به صورت رو در رو صحبت کنم و با چشمان آنان نگاه کنم. يادت باشه كه اگه تصميم گرفتي كه بايستي ، بعدا" ازاحساس هيجان خودت و خانواده ات برايم بگو . يادم مي ياد كه خانواده ام وقتي ديده بودند كه بعد از يك مدت طولاني در حالت ايستاده قرارگرفتم ،‌خيلي شاد شده بودند. من هم فكر مي كنم ازاون موقع كه مي تونم بايستم اجتماعي تر شده ام وازدستگاهم بيشتردرسالن خانوادگي منزلمان يعني جائي كه همه اعضاي خانواده يا ميهمانان جمع مي شوند، استفاده مي كنم.

- ببخشيد . اما يه سئوالي به ذهنم رسيد. جابجا شدن ازروي ويلچرتان به روي دستگاه براي خودتان يا احتمالا" مراقبتتان مشكل نيست؟

- نه . دستگاه من از اون دسته دستگاههائي است كه به آساني وبه وسيله يك كنترل ازحالت نشسته به ايستاده وبالعكس تبديل مي شود. به همين خاطرجابجا شدن من روي آن خيلي راحت است . ازطرفي چرخ های مناسب آن باعث شده که بجای اينکه در يک نقطه ثابت بماند، مي تواند در همه جای خانه به آسانی جابجا شود. ما هر وقت که بخواهيم مي توانيم آن را به وسط سالن يا هرجاي ديگه ببريم . درضمن درجلوی دستگاه يك سینی وجوددارد كه لایه محافظ آن درقسمت سینه کمک می کند تا احساس امنيت کنم . الآن استفاده ازآن براي من خيلي آسان شده است. راستش من اونو خيلی دوست دارم. تماشاي منزل، اسباب واثاثيه ، تلويزيون و آدمهای ديگر در وضعيت ايستاده ، احساس خيلي خوبي به من مي ده . گاهي اوقات درحالت ايستاده مطالعه مي كنم و يا يكسري كارهاي روزمره ام رابدون اينكه متوجه شوم ، می توانم حتي تا 2 ساعت انجام دهم. استثنائی ترين خاطره اي که درمورد ايستادن دارم ،اين بوده كه در يكي ازروزهاي عيد كنار همسرم ايستادم و بر خلاف هميشه كه نشسته بودم يک عکس گرفتيم وآن را برای اقوام خودمون فرستاديم. اما درهرحال يادت باشه كه روشها و دستگاههاي مختلفی برای ايستادن وجود داردكه هرکدام از آنها می توانند با توجه به اهداف و وضعيت اشخاص مورداستفاده قراربگيرند.

- پس با اين همه مزايا فكرنكنم روزي را بدون ايستادن بگذراني .

- راستش همين جوره . اما حالامن كه مزاياي ايستادن را تجربه كرده ام وفوايد آن راديده ام ، به دنبال اين هستم كه آستانه تحمل خودم را تا آنجاكه مي توانم بالا ببرم تا بتوانم بيشتربايستم. طي پيگيريها و مطالعاتي كه داشته ام ومشورتهائي كه با پزشك وفيزيوتراپم كرده ام ، متوجه شده ام كه وقتی برنامه ايستادن به کمک تجهیزات خاصي با تحريک الکتريکی عصبی- عضلانی (NMES) توأم باشد، می تواند باعث بروز یکسری انقباضات عضلانی شبیه انقباضات طبيعی اندامها شود . NMES برای عضلات پائين تنه ای بکار می رود که طی فعاليتهای ايستادن می توانند به بيماران کمک کنند تا عکس العملهای فيزيولوژيکی آنها تنظيم شود. درنتیجه آستانه تحمل فردجهت ايستادن قائم بطورمشخصی بهبود پیدا می کند.


انجام برنامه های مربوط به تحريکات الکتریکی در عضلات ساق پا (gastrocnemius) ، ماهيچه های قدامی درشت نی(tibialis anterior)، ماهيچه های چهارسر ران(quadriceps) و زردپی اطراف پشت زانو (hamestering) باعث ايجاد فعالیت درآنها می شود ، بطوری که فرد می توانددر وضعيت ايستاده قائم قرار گيرد . در نتيجه قادرخواهدبوددر برنامه های توانبخشی بطور فعال تری شرکت داشته باشد.
- حركت دادن دستها چطور؟ براي شما سخت نبود كه همزمان با ايستادن دستهايتان را هم حركت دهيد؟.

- براي من كه مشكل خاصي وجودنداشت . اما اگرهم كسي نتواند حركات دست (( Gliding را خودش انجام دهد، می تواند از یکسری دستکش های مخصوص استفاده کند و يا از گروه درمانی خود کمک بگيرد. اما همانطوركه گفتم حرکات Gliding می تواند به فعاليت های عضلانی کمک کند تا واکنش های فيزيولوژيکی جهت انجام وضعيت های مربوط به ايستادن مستقيم فعال ترشوند. همانطوركه گفتم ايستادن همراه با حرکت دادن اندامها ، با استفاده ازدستگاه standing frame که دارای glider است ،می تواند باعث ارتقای سطح سلامت عمومی و کاهش سرعت بروزپيری و تقليل بسياری از عوارضی شود که احتمالا"بيماران نخاعي آنها را تجربه می کنند.

نگاهي به ساعتش انداخت . احساس كردم خسته اش كرده ام . اما ازآن رخوت وافسردگي قبلي كه درچهره اش ديده مي شد ، خبري نبود. ته دلش رضايت خاصي احساس مي كرد.ازاو پرسيدم:

- ببخشيدكه وقتت رو گرفتم . راستش ازاونجائي كه ايستادن زندگي منومتحول كرده ، سعي مي كنم فوايد اونوبه هركسي كه مثل خودم است ، بگويم.

- من نمي دونم ازشما چه جوري تشكركنم كه اين همه تجربه خودتون رو  رادراختيارمن قرارداديد. درواقع شوروهيجان عجيبي درمن ايجاد شده است واحساس مي كنم ، من هم بايد مثل شما باعجله دنبال كار رو  بگيرم .

- به هرحال اگه دوست داري درمورد ايستادن چيزهای بيشتری ياد بگيري، ابتدا بايد با متخصصيني مثل فيزيوتراپ يا پزشک خود مشورت كني تا مشخص شود که آيا ايستادن از نظر پزشکی برای شما مناسب وايمن هست يا نه. درهرصورت استفاده و تهيه دستگاه بايدبا تشخيص و تائيد متخصصين توانبخشی انجام شود.

- اما فكرمي كنم تهيه چنين دستگاهي هزينه زيادي هم داشته باشه .درسته؟

- واقعيت اينه كه ازهمان ابتدا پيش خودم فكر مي كردم كه تهيه چنين دستگاهي براي استفاده در منزل ممكن است هزينه زيادي برايم داشته باشد. اما وقتي ازيك طرف به مزايا وبه خصوص تاثيرات شگرف آن برروي بهبود عوارض ثانويه ضايعه نخاعي توجه كردم و ازسوي ديگرهزينه هائي كه اين عوارض به من تحميل كرده بودندرا ازذهن گذراندم، به اين نتيجه رسيدم كه در مجموع خيلي مقرون به صرفه است . هيچوقت يادم نمي رود كه براي درمان عفونت ادراري و جراحي زخم فشاريم غيراززحمات ورنج وعذابي كه كشيدم ، هزينه خيلي زيادي هم پرداخت كردم . حالا مسائل روحي رواني و چيزهائي مثل افزايش اعتمادبه نفس، افزايش علاقه به زندگي ، ارتباط موثر با سايرين و ازاين جورچيزها كه جاي خوددارد. به همين دليل اگر يك حساب سرانگشتي هم بكني ، مي بيني كه ايستادن چقدردركاهش هزينه ها به شما كمك خواهدكرد. من كه براي خريد آن حتي ازدوجا وام هم گرفتم ونه تنها پشيمان نيستم بلكه به فكرتامين بودجه اي هستم كه دستگاهم را ارتقاء دهم. بنابراين اگه انشاء اله پزشكت استفاده ازآن راتائيد كرد ، سعي كن هرجوري كه شده حتي با قرض گرفتن هم كه شده ، اونوتهيه كني.

- فكرمي كنيد من هم بتوانم بايستم ؟.

- من كه توانستم ! فكر مي كنم تو هم بتواني !

- اما اگه چيزهائي كه گفتم در ذهنت مرور كني قطعا" موفق خواهي شد . پس يادت نره : بهبود بسياری از عوارض حاصل از ضايعه نخاعي ات ( زخم فشاري ، عفونت ادراري ، اجابت مزاج ، اسپاسم ها و...) ،تقويت قوای عمومی بدن ، ارتقای سطح سلامت عمومی، کاهش سرعت بروزپيری ، بهبود فزاينده وضعيت قلبی عروقی، بهبود فشارخون ، تنظيم توازن و كنترل بالاتنه ، توانائي انجام فعاليتهای ورزشی، بالابردن اعتماد به نفس ، افزايش علاقه به زندگی و.......

درحالي كه همين جور به صحبتهايم ادامه مي دادم ، ازاو دورمي شدم و دستم را به نشانه خداحافظي بالا نگه داشته بودم . اوهم با لبخندرضايت بخشي كه در چهره داشت ، ازمن خداحافظي كرد. بعد ها اويكي ازدوستان صميمي من شد وديگرازچهره خمود اوخبري نبود. ازاينكه هرروزمدتي رامي ايستاد وحالش روزبه روزبهترمي شد،خيلي خوشحال بودم .
 

 

****

منبع : مقاله " تو هم مي تواني بايستي !  "  نوشته : عباس كاشي  -انتشار : مركز ضايعات نخاعي-    اسفند -www.isaarsci.ir  1389

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی