داستان كوتاه

پايان نامه

  نوشته  عباس كاشي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 

 

من مشاورتغذيه افراد نخاعي هستم و در يكي از مراكز توانبخشي افراد مبتلا به آسيب هاي نخاعي مشغول فعاليت هستم . داستان من برمي گردد به دوره دانشجويي ام وهرروززندگي ام با ياد وخاطره آن سپري مي شود. هروقت مشغول مشاوره دادن به افراد نخاعي هستم ، وقتي مي خواهم نكات مهم تغذيه اي را به مخاطبينم گوش زد كنم ، وقتي با تجويز يك رژيم غذايي موفق مي شوم ازيك سري عوارض و بيماري هاي مهم اين افراد پيشگيري كنم يا آنها را درمان كنم ، وقتي افرادي را مي بينم كه با وجود ويلچري بودن بدني بسيار مناسب دارند ، ناخودآگاه ياد آن داستان مي افتم .


ترم آخربودم . به عنوان يك دانشجوي دوره كارشناسي دررشته تغذيه بايستي درمورد پايان نامه خودم فكري مي كردم . به همين خاطربايد به دنبال موضوعي مي گشتم كه هم اهميت آن بالا باشد و هم اينكه درسطح جامعه به درد يك سري از افراد بخورد و به اصطلاح حرفي براي گفتن داشته باشد. هرچه فكر مي كردم مي ديدم كه مشكلات تغذيه اي مردم درواقع يك مشكل اجتماعي مهم محسوب مي شود. چراكه متاسفانه عده خيلي زيادي از افراد جامعه ، ازنظركيفيت و كميت غذاهاي مصرفي و داشتن وزن مطلوب با مشكل جدي مواجه هستند .اما من به دنبال يك موضوع خاص بودم . تا اينكه درراه بازگشت به منزل چشمم به يك فرد ويلچري افتاد. " يك فرد نخاعي برروي ويلچر! ". در همان لحظه سووالات زيادي ازذهنم گذشت :

- وضعيت دستگاه گوارش افرادنخاعي بعد ازآسيب به چه صورت است؟
- آيا آنها درمصرف هرغذايي آزاد هستند؟
- مهمترين مشكلاتي كه اين افراد دررابطه با تغذيه با آن مواجه مي شوند چيست؟
- رژيم غذائي آنان چگونه بايد باشد ؟
- اين افراد براي كنترل وزن خودچه كارهايي بايد انجام دهند؟
- اگرچاق باشند ، چطورمي توانند لاغرشوند؟
- اگرلاغرباشند، چه كاركنند كه به وزن مطلوب خودبرسند؟
- .
- .
- وخيلي سئوالات ديگر.

آنقدردراين افكارغرق شده بودم كه اصلا" متوجه مسيرنشدم ووقتي به خودم اومدم كه ايستگاه خودم را رد كردم . فرداي آن روز وقتي با استادراهنماي خودم موضوع را درميان گذاشتم ، بااستقبال گرم او متوجه شدم . چراكه او هم عقيده داشت موضوع تغذيه براي افراد نخاعي اهميت فوق العاده زيادي دارد و خيلي ازآنها ازنظرتغذيه با مشكل مواجه اند . اومي گفت بيشترافراد نخاعي به دليل اختلالاتي كه دراثرآسيب نخاعي در عملکرد روده ، مثانه و عضلات شکمي پيدامي كنند ، وضعيت خاصي دارند. ضمن اينكه اختلالاتي مثل زخم بستر ، ‌عفونت هاي مکرر ، ضعف و خستگي عمومي كه از مشكلات رايج آنان است ، به نوعي مي تواندبا تغذيه آنها در ارتباط باشد. بنابراين اگر سيستم تغذيه اي اين افراد به درستي طراحي شود ، آنان قادرخواهندبود با اختلالات مذكور به خوبي مقابله كنند.

با اطمينان ازاينكه موضوع خوبي انتخاب كرده ام ، فكركردم كه بهتراست براي قدم اول وآشنايي بهتربا موضوع انتخابي ام ، ازنزديك با تعدادي ازافراد نخاعي ارتباط برقراركنم . به همين منظورتصميم گرفتم به يكي ازمراكزي كه با اين افراد كارمي كنند ، مراجعه نمايم.به همين خاطربعد ازچند روز تلاش موفق شدم ازطريق اينترنت و تلفن ، نشاني چند تا ازمراكز مرتبط با آسيب ديدگان نخاعي را بدست آورم . بالاخره يكي ازآنهارا انتخاب وعازم آنجا شدم. . ازاينجا به بعد بود كه رويارويي من با اين عزيزان آغاز گرديد. وقتي پا به اولين مركزگذاشتم ، ازخوش اقبالي من درهمان قدم اول بيشترافرادي كه به چشمم مي خورد ، اضافه وزن داشتند. اما به يكي ازافراد نخاعي برخوردم كه بنظرم مي آمد ، بدن نسبتا" مناسبي دارد. از همه مهتر اين كه فردي خوشروومهربان بنظرمي رسيد. ويلچرخودرا با انرژي حركت مي داد. با همه خوش وبش واحوالپرسي مي كرد. پيش خودم فكر كردم كه اين فردمي تواند بهترين كسي باشد كه بايد با اوصحبت كنم . در يك موقعيت مناسب پيش او رفتم وبعدازمعرفي خودم ، ازاو خواستم كه اگرمي تواند درمورد وضعيت تغذيه خودش توضيحاتي به من بدهد. به گرمي از من استقبال كرد وگفت :

- قبل از هرچيزخدمتتون بگم كه هم من آدم پرچونه اي هستم وهم اينكه مسئله تغذيه افراد نخاعي بحث مفصلي است . پس اگه مي خواهي دچار پادرد و گوش درد وخلاصه از اينجورچيزا نشي ،بهتره تو هم بنشيني . تازه من هم اينجوري گردنم درد نمي گيره .

من كه از همان برخورد اول ، ازشوخ طبعي او خيلي خوشم آمده بود گفتم :

- شرمنده ! من شاگرد شما هستم

بعد شروع كرد به گفتن سرگذشت خودش :

- يه چاله بزرگ تو پياده روتوسط يكي از سازمانها كنده شده بود . معلوم بود كه چندروزي هستش كه هميجوري رها شده. توپياده رو جاي گذري وجود نداشت. نخاله هاي اون كارراهم در كنار خيابون تل انبار كرده بودند ، مسير خيابون باريك شده بود ، عابرين مجبور بودند ازخيابون و ازكنار نخاله ها بگذرند. يك نوجوان شيطون ، بدون گواهينامه ، با موتورسيكلت، با ‌سرعت خيلي زياد ، دوستش هم تركش نشسته بود و تك چرخ مي زد. فكرمي كرد كه خيلي وارده . راه رفتن من در كنار نخاله ها همانا و تك چرخ زدن اون و بهم خورد ن تعادلش همانا . .... بعدش دردشديدي درپشتم حس كردم و كله ملق زنان تو آسمونها . ديگه نفهميدم چي شد . چشممو باز كردم وديدم تو بيمارستانم . خلاصه اينجوري بود كه دچارآسيب نخاعي شدم . ازحال و  روز اون موقع ديگه چيزي نمي گم كه اگه بگم بايد هفت هشت روزي مهمون ما باشي .

بعدازگذشت مدتي ازآسيب ديدگي ام ، به شدت اشتهاي خودرا ازدست داده بودم . خوب اين مسئله طبيعي بود چراكه دستگاه گوارش من تحت تاثيرآسيب نخاعي قرارگرفته بود . به همين علت هم سوخت و ساز بدنم تغييرپيداكرده بود و نياز بدنم به انرژی، پروتئين و بسياری از ويتامين ها و مواد معدنی با قبل از ضايعه ام عوض شده بود. درواقع اين موضوع باعث شد تعادل بين تامين پروتئين و انرژي مورد نيازبدنم به هم بخورد . بعد از 2 تا 3 هفته حدود 30 درصد توده عضلاني خودرا ازدست دادم و واقعا" در معرض خطرجدي قرارگرفتم . قبل ازتصادف و ضايعه نخاعي شدنم هم فرد لاغري بودم .حالا ديگه تصوركنيد كه بعدازآن دوره حاد به چه شكلي درآمده بودم. اما خوشبختانه با درايت وتوجه يكي از متخصصين تغذيه وكلي زحمت تونستم ، ازآن وضعيت وخيم نجات پيدا كنم . درو اقع كاري كه او براي من انجام داد يك كارعلمي و زيربنائي بود كه كليات اون شامل : ارزيابي وضعيت تغذيه من ،‌ محاسبه درصد پروتئين و تخمين ميزان انرژي موردنياز بدنم با توجه به سطح و شدت ضايعه اي كه داشتم ، زمان بندي غذائي ، تامين مايعات کافي و پيشگيري از دهيدراتاسيون ( از دست دادن آب ) ، حفظ تعادل الکتروليت هاي بدن و ساير عوامل فردي و بطوركلي محاسبه پروتئين به منظور بازگرداندن و حفظ تعادل نيتروژن ، زمان بندی غذايي و كلا" توجه به كيفيت تغذيه من برای به حداقل رساندن تحليل ذخاير بدن بود. با اينكار او توانست به مرور ازتحليل بيشترذخايربدن جلوگيري كند.

حالامن فكرمي كنم نقش يك متخصص تغذيه ی با تجربه در 24 ساعت اول بعد از بستری شدن بيماران نخاعي دركنارساير متخصصان گروه درماني ارزش خيلي مي تواند داشته باشد.

با شنيدن صحبت هاي اوليه او احساس خوبي پيدا كردم و از اينكه بطور تصادفي با كسي مواجه شده بودم كه اطلاعات خيلي خوبي ازعلل كاهش وزن خود در زمان آسيبش داشت ،‌ خيلي خوشحال شدم . داشتن اطلاعات و برخورد خوب اوازيك طرف وبدن متناسبش ازسوي ديگر مرا برآن داشت كه ازاو بخواهم وقت بيشتري دراختيار من قراردهد. او هم با روي باز پذيرفت و ادامه كلام ما......ازاوخواستم به ادامه توضيح سرگذشت خودش بپردازد :

- خوشبختانه با اجراي برنامه غذايي كه متخصص تغذيه برايم تجويزكرد و نظارت دقيق او ، زماني كه مي خواستم ازواحد نخاعي ترخيص شوم ،‌ تقريبا" به همان صورتي بودم كه موقع بستري شدن داشتم كه وضعيت نسبتا" خوبي براي من محسوب مي شد. اما مدتي بعد ازترخيص شدنم ، نمي دونم به چه دليل ! شايد به خاطرافسردگي و احساس خستگي كه داشتم ، شديدا" كسل شده بودم و ازآنجا كه اوضاع زندگي مطابق ميلم پيش نمي رفت ، ازنظرجسمي و روحي به هم ريختم . ديگه حال و حوصله هيچ كاري را نداشتم . نمي تونستم هيچگونه فعاليت بدني داشته باشم .  وضعيتم همينطورادامه داشت، تا اينكه بعدازمدت نه چندان زيادي احساس كردم همينجور، داره وزنم زياد مي شه . بله به تدريج وزنم خيلي زياد شد . به طوري كه مردم محله مان كم كم داشتند ، من را به عنوان" فلج چاقالو" مي شناختند. بعضي ها هم اسم " توپولوف " و " توپولي " وازاين جورچيزها رو برايم گذاشته بودند. من هم واقعا" خجالت مي كشيدم و سعي مي كردم كمتربيرون بروم . ازمواجه شدن با دوستان وهمسايگان احساس خوبي نمي كردم . داشتم به يك آدم منزوي تبديل مي شدم . كارم به جايي رسيد كه ازخودم هم بدم مي آمد. به دليل افزايش وزن ، داشت مشكلات زيادي براي خودم و اطرافيانم درست مي شد. جابجايي وحركتها ي روزمره من روزبه روز سخت تر مي شد . حتي زحمت پرستاران و مراقبين و خانواده ام هم خيلي زيادتر شده بود. اونا به خاطر كمك به من درمعرض كمردرد  و ناراحتي هاي مفصلي قرارگرفته بودند. متوجه شدم كه با ادامه اين روند احتمال بروزمشكلاتي مانند بيماري هاي قلبي و عروقي ،‌ ديابت و زخم بستر وسايرعوارض براي من بيشترخواهدشد. درآن زمان بود كه تصميم گرفتم با همان متخصص تغذيه كه در بيمارستان به داد من رسيده بود ، مشورتي داشته باشم. با پيگيري و اصرارزيادي كه كردم زودترين وقت ممكن را ازمطبش گرفتم و سراغش رفتم . اوكه ازديدن وضعيت من شگفت زده شده بود ، ضمن آرام كردن من گفت :

- " فكرش رو نكن . مطمئن باش ، اگه همت كني و پيگيروصبور باشي همه چيزدرست مي شه . اما اولا" بايد حوصله كني و بعدش هم اينو بدون كه اوضاعت كم كم بهتر بشه."

دكتربعد ازبررسي هاي لازم يك برنامه غذايي ويژه برايم تجويز كرد. يادم مي آيد شش ماه بعدازاجراي آن‌ ظاهري كاملا" متفاوت پيدا كردم . رعايت رژيم غذائي درآغازكار سخت و ادامه آن خيلي سخت تر بود ، اما خيلي مهم . بدن بعضي ها هيچوقت تمايل به اضافه وزن ندارد ، اما بدن من به گونه اي است كه اگرمراقبت نكنم ، تمايل زيادي به چاق شدن دارم .

به طوركلي رمزموفقيت من ، بهترشدن كيفيت و كميت غذايم بود.رژيم غذائي من غني ازسيزيجات و غذاهاي حاوي فيبر و عاري ازچربي بود كه درآن زمان خيلي موثرواقع شد . اما دركناررعايت رژيم غذايي هفته اي دوسه روزهم ورزش كردم و به طورمرتب آن را ادامه دادم كه هنوزهم ادامه مي دهم ... درآن زمان بود كه متوجه شدم موضوع تغذيه براي من و امثال من يعني افراد آسيب نخاعي چقدرمهم است . به خصوص درمواقعي كه با مشكلات حادي مثل عفونت ادراري يا زخم مواجه مي شوم . ديگه متوجه شدم كه كوتاهي در توجه به تغذيه ، باعث بدتر شدن وضعيت من خواهد شد و برعكس با بهبود وضعيت تغذيه ام كمك خيلي خوبي به رفع مشكلاتم مي كنم. هميشه اين شعار رو به ديگر افراد نخاعي نيز يادآوري مي كنم "

 تغذيه تو تضمين کننده سلامت توهستش" .

اما مسئله خيلي مهم براي اشخاصي مثل من، پيشگيری از اضافه وزن در دراز مدت است. درواقع افراد نخاعي می توانند هم در معرض خطر کاهش وزن شديد باشند و هم اينكه ممكن است در معرض خطر افزايش وزن قرار داشته باشند. اما فكرمي كنم مشكل اضافه وزن افراد نخاعي يك خطربزرگ براي آنها محسوب مي شود چراكه مي تواند مشکلات جدی تري را به دنبال داشته باشد. پس متناسب بودن وزن افراد نخاعي درتمام طول عمر مهم است.

به طور كلي افراد نخاعي بايد براي حل مشكلاتي از جمله يبوست، اسهال، ضايعه پوستی و غيره ، به رژيم غذايي خود يعني ميزان مصرف پروتئين، فيبر، مايعات يا مواد مغذی توجه كنند. يعني با استفاده از غذاي خود به رفع مشكلا ت جسمي خود كمك كنند.

ببخشيد اگه مي شه مي تونيد بگيد كه الآن رژيم غذائي شما شامل چه چيزهايي مي خوريد ؟

خوب ! من فهميد ه ام كه براي داشتن يك تغذيه مناسب بايد به دوكليداصلي توجه كنم : يكي تنوع غذايي و ديگري اعتدال در مصرف غذاها . الآن غذاي روزانه من شامل اين چيزها است :

- مقدارزيادي ميوه و سبزيجات : براي تامين ويتامين C ، آنتي اكسيدانها و فيبرفراوان و سايرويتامين ها واملاح و مواد معدني وضروري بدن .

چون شما دانشجوي تغذيه هستيد فكرمي كنم كه بهتره يه كمي بيشترتوضيح بدهم . سبزيجات زرد منبع بتا كاروتن وسبزيجات سبزهم منبع غني ازويتامين ها و اسيدفوليك مي باشند. فيبر درواقع بخش غيرقابل هضم غذاهاي گياهي است وهم اينكه مواد غذائي باكتريهاي مفيدروده راتامين مي كند وازهمه مهمتراينكه از يبوست پيشگيري مي كند. نكته مهم در مورد ميوجات وسبزيجات اينه كه انواع تازه آنها سالم ترازانواع كنسروشده آنان است چراكه معمولا" غذاهاي كنسرشده ، نمك و موادنگهدارنده دارند كه براي ما اصلا" خوب نيست .

- مقداركافي نان وغلات كه منبع مهم كربوهيدرات براي تامين انرژي كافي هستند ، همچنين فيبروحتي ويتامينهاي گروه B و منيزيم دارند. حبوبات و غلات و نان هاي تهيه شده ازغلات كامل (باسبوس) بهترازانواع بدون سبوس آن هستند.

- مقداركافي فرآورده هاي لبني : كه مي توانند كلسيم ، پروتئين وحتي انرژي بدن را تامين كنند.

- مقدارمتعادلي گوشت وموادپروتئيني : كه حاوي پروتئين كافي و‌آهن وروي موردنيازبدن هستند وبراي رشدوبازسازي تمام قسمت هاي بدن ضرورت دارند. در ضمن انواع ماهي ، مرغ بدون پوست، گوشت هاي بدون چربي ، فراورده هاي لبني كم چرب و محصولات سويا ،سالم تراز غذاهائي مانندگوشت گاو،كره بادام زميني،و تخم مرغ ،پنير وشير هستند.

- مقداربسيارناچيزي چربي وموادقندي : اين مواد هم منبع خوبي ازانرژي و كالري هستند و هم اينكه براي افراد كم وزن مفيدند. غذاهايي كه درآنها چربيهاي اشباع نشده (مخصوصا" امگا-3 ) وجوددارد، سالم ترازغذاهايي هستند كه چربي هاي ترانس واشباع شده دارند . (هرنوع غذائي كه واژه"هيدروژنه" درفهرست اجزاي چربي هاي ترانس آنها درج شده باشد،درواقع داراي مضرترين نوع چربي مي باشند )

- اما بايد بگم كه بنظرمن آب مهمترين ماده است . درواقع آب ضروري ترين ماده مغذي نسبت به ساير مواد محسوب مي شودو بهتره كه روزانه حداقل 6 تا 8 ليوان آب بنوشيم . البته مقداري آب هم به همراه سايرمايعات واردبدن مي گردد.

به طوركلي لازمه كه غذاهايي  را انتخاب كنيم كه ضمن تامين حداقل انرژي ، بيشترين ارزش غذايي  راداشته باشند: بهترين رژيم غذايي ،  رژيمي است كه درآن سبزيجات بيشترازميوجات ، ميوجات بيشترازمواد نشاسته اي، غذاهاي نشاسته اي بيشترازگوشت وفراورده هاي لبني، گوشت ولبنيات بيشترازچربي مصرف شوند. همانطور كه گفتم مصرف فيبر كه ازطريق خوردن فراوان سبزيجات وميوه و غذاهايي  مثل غلات وحبوبات سبوس دارتامين مي شوند ، نقش خيلي مهمي درپيشگيري از يبوست دارد.

امكان داره كه بگيد آن زماني كه وزن بدنتان كم شده بود ، براي خوردن شما چه چيزي تجويزشده بود ؟

بله . همانطوركه گفتم با شروع ضايعه نخاعي اشتهاي فرد خيلي كم مي شه وبدن با كاهش وزن جدي روبرو مي شه . به همين خاطر بدن نيازبه پروتيين و منابع انرژي زاي بيشتري دارد. پس بايد غذاهايي مصرف شوندكه داراي پروتيين وكالري بيشتري باشند. مصرف شيرهاي غني شده ، ماست ، پنيروبيسكوييت بصورت وعده هاي غذايي كوچك ميان وعده مي تواند به اشتها و جذب غذا كمك كنند. اما اگه بخواهم به صورت ريزبگم من براي رسيدن به وزن مطلوب ازميان وعده هاي زيرمصرف مي كردم :

- نوشيدني هاي حاوي شيرغني شده : مثلا" افزودن 3 قاشق غذاخوري پودرشيربه يك فنجان شير و استفاده از طعم دهنده ها ، يا مثلا" بستني وغيره به آن .
- نكتارميوه ها : مثلا" مخلوط كردن يك عددموزداخل شيرغني شده.
- ماست يا مايعات حاوي شيربين وعده هاي غذايي .
- مصرف كمي ميوه هاي مغزدار( مثل بادام ، فندق ، پسته وغيره ) ،‌ميوه هاي خشك ،بيسكوييت و پنير، استفاده ازمصرف سوپ هاي تهيه شده با شيربه جاي آب .
- افزودن پنيريا سس پنيربه سوپ ها و سبزيجات مصرفي
- افزودن خامه به به غذاهائي مثل غلات ، نوشيدني ها وپوره سيب زميني .

اما همانطوركه گفتم اين ميان وعده هاي كوچكي كه گفتم فقط بايد در شرايطي مصرف شوند كه بدن نياز به انرژي بيشتري دارد يا وقتي مي خواهيم وزن بدن را افزايش دهيم بايد مصرف كنيم .

موقعي كه وزن بدنتان زياد شده بود ، براي شما چه چيزي تجويزشده بود؟


زماني كه دچار اضافه وزن شده بودم ، لازم بود يک رژيم متعادل با کالری کم مصرف كنم . به همين دليل متخصص تغذيه به من توصيه كرده بود كه تنها بايد سه وعده غذايی مصرف كنم که هر وعده هم از بخش های کوچکی تشکيل شده بود و بايد نصف بشقاب رژيم غذايی خودم را سبزيجات مصرف مي كردم. او مي گفت كه :
"بطوركلي بهترين راه براي پيشگيري ازاضافه وزن ، کاهش مصرف مواد قندی (مثل شکر )، چربی، وغذاهای پرکالری و افزايش ميزان حرکت و ورزش منظم است كه بايد ازطريق مصرف فراوان ميوه وسبزيجات ، غذاهاي حاوي غلات و حبوبات و مصرف بسيارناچيز فراوردهاي چربي به اين هدف رسيد ".


رژيم غذايي من هم عمدتا" حول وحوش همين مواد است . ضمن اينكه ازآن به بعد از نوشيدنی هاي کم کالری و بدون شکر استفاده مي كنم. اگربخوام نوشيدني هايم را شيرين كنم ، به جای شکرازشيرين کننده های مصنوعی استفاده مي كنم . نوشيدني هايي نظير آب ميوه ها و نوشابه های گازدار معمولی حاوی مقدار قابل توجهی قند و کالری هستندو مصرف آنها به آسانی و ناخواسته باعث اضافه وزن می شود. بنابراين، عمده مايعات مصرفی بيماران نخاعی را بايد آب و ساير نوشيدنی های بدون قند و کافئين تشکيل دهد. درضمن ازآنجايي كه اعتدال درمصرف غذاهاي رستوراني و فست فود به افرادنخاعي خيلي توصيه شده ، من هم اين مسئله را خيلي رعايت مي كنم . اما كاهش مصرف چربي دررژيم غذائي اهميت خيلي زيادي دارد.


يكي ازنكات خيلي مهم اين است كه تمام اقداماتی که در زمينه کاهش وزن بعمل می آيد، هنگامی به نتيجه خواهد رسيد که عادات غذايی با ساده ترين تغيير و" بصورت تدريجی "عوض شود و بهتر است هر كسي با توجه به خصوصيات فردي خود ش و به منظور کسب اطلاعات بيشتر در مورد رژيم های مختلف ازجمله پرفيبر، غني ازکلسيم و بطور کلی کاهش وزن با متخصصين تغذيه مشورت كند.


درصحبتهايتان به" كاهش مصرف چربي " اشاره كرديد. براي اينكه مصرف چربي را كم كنيم ، بايد چيكاركنيم؟

خوب اولين قدم شناخت غذاهاي چرب مي باشد :

- انواع گوشت های پرورده و نمک زده، گوشت های دودی، انواع کالباس ،دنبه، پوست پرندگان، آواکادو، انواع روغن، کره، مارگارين ، انواع زيتون، ، انواع مواد روغنی و افزودني های تردکننده گوشت، سس هاي مايونز، انواع چاشنی سالاد، پنير خامه ای، انواع خامه، انواع آجيل و تخمه و غيره از غذاهايي هستند كه مقدار زيادي چربي دارند.

بهترين روش هاي كاهش چربي در رژيم غذايي ازاين قرارند:

- جداكردن كامل چربي ازروي گوشت . بنابراين بايد تمام چربی هاي قابل رويت گوشت کاملا" جدا شوند
- جداكردن كامل پوست مرغ .
- استفاده ازشيركم چرب ، جداكردن خامه يا چربي شير(بطوردستي يعني فيزيكي ) .
- مصرف ماست كم چرب و پنيركم چرب وعدم استفاده ازانواع پنير های چرب ( از جمله چيدار و غيره )
- پختن غذا با حداقل روغن ،‌كره يا مارگارين .
- استفاده ازيك لايه نازك كره روي نان .
- استفاده ازسس گوجه فرنگي به جاي سس هاي خامه اي درغذاها .
- استفاده از سس سالاد بدون چربي .
- مصرف خوراكي هايي مثل چيپس ،‌شكلات وكيك بيسکوييت بايد هرازگاهي ،‌آن هم به اندازه خيلي كم باشد. بهتر است اين قبيل خوراكي ها را از وعده های غذائی خود حذف کرده و بجای آن از ميوه ها و يا ماست کم چرب استفاده کنيد.
- محدودكردن سيب زميني سرخ شده درروغن .
- بطوركلي غذاهاي آماده فقط بايستي گاهي اوقات مصرف شوند.
- بهتر است به جای مصرف غذاهای سرخ شده در روغن ، از غذاهای سوخاری استفاده شود.
- عدم استفاده از گوشت سوسيس ( تمام انواع آن ) ،هات داگ ( تمام انواع آن ) .

الآن مي دونيد كه" وزن ايده ال " براي شما چقدراست ؟

وزن من به عنوان يك فرد پاراپلژی بالغ بايد بين 5/4 تا حدود 5/6کیلوگرم كمتر از وزنم قبل از آسيب نخاعي باشد .اما برای افراد تتراپلژی اين رقم بايد حدودا" بين 8/6 تا 9 کیلوگرم باشد. هرازگاهي كه من به اين مراكز نخاعي مي آيم ، وزنم را اندازه گيري مي كنم . خوشبختانه با توجه به كنترل وزنم و رعايت رژيم غذايي و ورزش آن را در حد متعادلي نگه داشته ام.


حالا كه در وزن متعادلي قرارداريد ، چه احساسي داريد؟

همان طوركه گفتم چاقی می تواند برروی کیفیت زندگی انسان تاثیربگذارد واحتمال بروزخطريكسري بیماریها وعوارض جسمی را افزایش دهد . داشتن اضافه وزن ، زندگي رزمره را براي هركسي وحتي مراقبين وخانواده او سخت تر مي كند . اما اجراي يك رژيم غذايي مناسب و داشتن وزن متعادل و كنترل آن مزاياي جسمي زيادي را به دنبال دارد . الآن من با وضعيت فعلي خودم احساس خيلي خوبي دارم. درآخرين آزمايش خوني هم كه دادم ، نشان داد كه ميزان كلسترول و قند خونم درحد مناسبي قرارداشت و فشارخونم هم خيلي خوب بود. من مي دونم كه با اين وضعيت كمتردرمعرض خطربيماريهاي قلبي قراردارم .درفعاليتهاي روزمره هم مشكل خاصي ندارم . به همين خاطركلا" احساس خوبي دارم .


شما مي دونيد كه با توجه به وزنتان ، روزانه به چه مقدار كالري نياز داريد؟

بطوركلي متابوليسم بدن افراد نخاعي به علت عدم فعاليت وكاهش حجم عضلات كاهش پيدا مي كند. درنتيجه نيازبدن به كالري كمترمي شود. اين تغييرات كه درمتابوليسم بدن به وجودمي آيند، باعث مي شوندكه بسياري ازافرادنخاعي ، مبتلا به افزايش وزن گردند.


علاوه بر سطح ضايعه نخاعی عوامل زيادی وجود دارند که بر روی کالری مورد نياز افراد نخاعي اثر می گذارند از جمله سن، مقدار فعاليت بدنی، ميزان سوخت و ساز بدن و بيماري های مزمن. بطور کلی ، ميزان کالری مورد نياز روزانه براي من ( به عنوان يك فرد پاراپلژی ) تقريبا" بين 13 تا 14 کالری به ازای هر پوند ( حدود 450 گرم ) وزن بدن و برای افراد تتراپلژی بين 11 تا 14 کالری به ازای هر پوند وزن بدن می باشد.


اگركسي بخواهد كاهش وزن پيدا كند، درابتدا بايد ميزان جذب كالري بدنش راكاهش دهد. اكثرمردان وزنان نخاعي كه ازنظربدني فعال هستند ، مي توانند با ميزان 1800 كالري درروزكاهش وزن پيدا كنند.

 بيشترزنان نخاعي يا مرداني كه داراي جثه هاي كوچك هستند،به احتمال زياد مي توانند با جذب 1500 كالري در روز وزن خودراكاهش دهند.


همين طوركه توضيح مي داد نگاهي به ساعتم انداختم . با شنيدن توضيحات او ، تا حدود زيادي با تغذيه پايه ورژيم غذايي افرادنخاعي آشنا شدم وازاينكه مي ديدم يك فرد نخاعي اين همه اطلاعات دارد، خيلي خوشحال شدم و فهميدم كه موضوع تغذيه افراد نخاعي در مقايسه با عامه مردم ريزكاري هاي خيلي زيادي دارد . نگاهي به ساعتم انداختم و احساس كردم كه اگر بخواهيم بحثمان را ادامه دهيم ، ‌مطمئن بودم كه دريكي دو جلسه هم نمي توانستيم به تمام جوانب بپردازيم . اما ازآنجا كه او شخصي فعال و پرانرژي بود ، واز طرفي هم نمي خواستم اورا از دست بدهم . ، تصميم گرفتم چند سئوال ديگر ازاوبپرسم

 . خودم را جمع و جوركردم و روبه او گفتم :‌
- من خيلي خيلي ازشما معذرت مي خوام .خيلي وقتتان رو گرفتم وخسته تون كردم . آنقدر اطلاعات و تجربه شما براي من با ارزش است كه نمي خواهم به راحتي از دست بدمتون .

اوهم با لبخند و روي باز به من گفت :

- خواهش مي كنم . حرفشو نزن.حقيقتش من كارم توي اين مركز تموم شده بود و داشتم مي رفتم كه با شما آشنا شدم . خيلي خوشحال مي شم كه بتونم كار مثبتي انجام بدهم . فقط حواستون باشه اگه زياد سووال كني ، بايد نهار ، مهمون شما بشم .

با شنيدن حرف اودرحالي كه مي خنديدم ، اين جرات را پيداكردم كه به سووالاتم ادامه بدهم . به همين خاطر ناخودآگاه گفتم :

آخ جون ! . بعدش هم ادامه دادم : قول مي دم كه چند تا سووال بيشتر نشه . درضمن خوشحال مي شم كه ميزبان شما باشم . بعد هم سووالم را اينجورپرسيدم كه : من مي دانم يبوست يكي ازمشكلاتي است كه اكثرافرادنخاعي با آن مواجه اند و باعث آزردگي آنان مي گردد. اما اگه امكان داره درمورد " روش پيشگيري از يبوست با استفاده تغذيه مناسب " توضيح دهيد؟

خوب ! همانطوركه گفتم . بهترين راه پيشگيري ازيبوست افزايش مصرف فيبر و مايعات فراوان است . چراكه با اينكارازيك طرف ، حجم مدفوع بيشترميشه و ازطرف ديگه نرمتر مي شه . اين كارباعث مي شه كه مدفوع در روده راحت ترحركت كند . بهترين مواد فيبردار اينهايي هستند كه مي گم : تمامي سبزيجات وانواع سالادها ، سيب زمينی بصورت پخته شده در آب يا فر ( بخصوص با پوست که بهتر است پوست آن نيز خورده شود)، انواع ميوه هاي تازه و پخته ترجيحا" با پوست ، ميوه هاي خشك يا حتي كمپوت ها ، حبوبات سبوس دار ( از جمله لوبيا و عدس ) ، جوی سبوس دار ( جو کامل ) ، انواع آجيل و خشکبار ، بادام زمينی ، نخود و لوبيای خشک و کنسرو شده ، سالاد سبوس يا کلوچه های تهيه شده از گندم سبوس دار،سيب زمينی با پوست، رشته فرنگی تهيه شده از گندم سبوس دار، نان های تهيه شده از گندم سبوس دار، ذرت بو داده ، بيسکويت های سبوس دار( کراکرها ).


اما من خودم براي پيشگيري ازيبوست برنامه زيررا دارم :

- مصرف روزانه حداقل 2 وعده ميوه .
- مصرف حداقل 5 وعده سبزيجات مختلف ( كه حدود 2 تا 3 فنجان مي شود) .
- استفاده ازحبويات ونان سبوس داربه طورروزانه .
- يك نكته مهم اين است كه هيچكدام از وعده هاي غذايي به خصوص صبحانه را نبايد حذف كرد. صبحانه هم بهتر است غني ازحبوبات فيبردار باشد ( ازجمله عدس و لوبيا و ساير حبوبات) .


- مصرف روزانه 6 تا 8 ليوان آب .

اما اگه كسي نتونه رژيم غذايي غني از فيبر مصرف كنه چي ، بايد چيكار كنه ؟

اگر كسي به هر دليلي نتواند از غذاهاي غني از فيبري كه گفتم به اندازه كافي استفاده كنه ، مي تواند ازسبوس خالص استفاده كند. امروزه می توان سبوس خالص را از داروخانه ها و فروشگاههای مواد غذايی خريداری نمود. كه معمولا" می توان بصورت 3 بار در روز و هر وعده يک قاشق معمولی مصرف کرد و برای مصرف اون هم بهتره كه آن را روی وعده های غذايی از جمله انواع سوپ و خوراک ها يا ميوه های پخته شده و حتی کيک ها اضافه كرده و مصرف نمود.


با اين وجود توصيه می شود که تا حد امکان از مصرف سبوس خالص خودداری شود، زيرا مصرف بی رويه آن باعث کاهش جذب مواد معدنی از جمله کلسيم و آهن می شود.


يه نكته مهم اينه كه در تابستان ها و روزهای گرم که ميزان تعريق بدن افزايش می يابد ، درصورتي كه رژيم غذايی پرفيبر مصرف می شود، لازم است که آب بيشتری مصرف بشه . متاسفانه بعضي ها كه درمورد دفع ادرار خود مشکل دارند ، سعی مي كنند که آب مصرفی خود را کاهش دهند كه اين موضوع مي تواند باعث آسيب ديدن کليه ها شود.


بطوركلي هركسي نيازدارد كه روزانه 25 تا 35گرم فيبرمصرف كند . اما توجه داشته باشيدكه تغييردادن ميزان مصرف فيبر بايد به صورت تدريجي باشد،چراكه افزايش يا كاهش ناگهاني مصرف آن مي تواند باعث بي نظمي در برنامه دفع مدفوع واجابت مزاج شود، درنتيجه مشكلاتي را براي فرد بوجود خواهد آورد.


عفونت ادراري و پيشگيري ازآن هم ازمشكلات خيلي مهم افرادنخاعي است . اما چطور مي توان با تغذيه مناسب ازعفونت دستگاه ادراري پيشگيري نمود؟

خوب ! منظور: توجه به مصرف مايعات به خصوص آب به عنوان ضروري ترين ماده مغذي به اندازه كافي است . معمولا" براي رقيق نگه داشتن ادراروكاهش خطرعفونت و سنگهاي كليه ، مصرف مايعات به اندازه حداقل 2 ليتردرروز توصيه مي شود. اما در عفونت هاي شديدبايداين مقدارتا 3 ليترافزايش پيداكند.

يك نكته مهم درپيشگيري از عفونت هاي ادراري توجه به وضعيت اسيدي ادراراست . بهتراست كه هر فرد نخاعي سعي كند ادرار خود را در حالت اسيدی نگه دارد. چراكه ادرار اسيدی مانع ازرشد باکتريهای مولد بيماريهای مثانه و کليه می شود. هر كسي مي تواند جهت اطلاع از وضعيت اسيدتيه ادرار خود ازيكسري نوارهای آزمايش مخصوصي که برای اين منظور ساخته شده و از داروخانه ها قابل تهيه كردن است استفاده كند. براي اطلاع ازوضعيت اسيدي ادرار، فقط كافيست كه نوار را در داخل ادرار خيس كرده و به تغييرات رنگ آن توجه كنيد . اگر PH ادرار بالاتر از 6 باشد ، يعنی قليايی، بايستی رژيم غذايی عوض شود. ممکن است عجيب باشد اما بايد يادتان باشد كه در چنين شرايطي بايد مصرف گوجه ، انواع مرکبات، ليمو و آب پرتقال را كم شود ، چراكه اين مواد ، ادراررا " قليايی ترمی کنند نه اسيدی تر " و درعوض بهتر است که به جای آنها آب سيب، زغال اخته يا گريپ فورت بنوشيد و يا می توان از قرصهای ويتامين C استفاده نمود.


البته در مورد هر گونه عفونت ادراري ابتدا بهتر است با پزشک و متخصصين مربوطه مشورت شود.
همچنين بايد سعی شود که مصرف نوشيدنی های گازدار کاهش يابد چرا که اين نوع نوشيدنی ها ادرار را قليايی کرده و در نتيجه احتمال سنگ سازی مثانه و کليه ها را افزايش می دهند.اما يكي از بهترين نوشيدني ها براي كاهش عفونتهاي ادراري عصاره کرانبری ( زغال اخته ) است .
هنگام بروززخم فشاري وضعيت غذايي بايد به چه صورت باشه ؟

رژيم غذايي سالم در " پيشگيري از شكنندگي پوست " و همچنين " ترميم زخم " اهميت خيلي زيادي دارد . متاسفانه اكثركساني كه دچار سوء تغذيه هستند، بيشتر در معرض زخم بستر قرار دارند  و كساني هم كه زخم بستر مي گيرند ،‌ بايد بيشتر به وضعيت غذاي خودشان توجه كنند. بطور كلي در موقع داشتن زخم فشاري، بدن نيازبيشتري به كالري ، پروتئين و مواد معدني دارد .


درموقع ايجاد زخم فشاري ، مصرف رژيم غذائي غني از پروتئين و غذاهايي كه ميزان روي وويتامينC درآنها بيشترباشد، اهميت زيادي دارد. گوشت گاو و گوساله ، گوشت بره (بصورت کباب شده يا استيک کبابی )، گوشت پرندگان( به صورت پخته شده) ، گوشت بوقلمون، گوشت ماهی ( بصورت پخته شده) و غذاهای دريايی ، کره ی بادام زمينی ، نخود و لوبيای خشک انواع آجيل وخشکبار، تخم مرغ، سفيده تخم مرغ، پنير، شيرکم لاکتوز، شيرکم چرب 1درصد و 2درصد ، ماست ( معمولی و کم چرب )، فرنی ، تخم مرغ هم زده ، يا غذاهايي مثل سالاد تن و جوجه از غذاهائي هستند كه پروتئين زيادي دارند.


اما همان طوركه گفتم بهتراست هرموقع كه با مشكلي مواجه مي شويم ، سريع با يك متخصص تغذيه مشورت كنيم ، ‌تا ميزان پروتيين ، انرژي ، روي و ويتامين C مورد نيازمان را معين كند.

كم كم خستگي را در چشمانش حس مي كردم . خودش را تند تند جابجا مي كرد. حق هم داشت .

 چراكه بيشتر ازيك ساعت بود كه داشت برايم توضيح مي داد . به همين خاطرضمن كلي تشكرازاو گفتم :
- حقيقتش شما آنقدرخوب توضيح مي دهيد كه احساس مي كنم تقريبا" چيزي ازنكات مهم جا نمي مونه .
با لبخند گفت :
- خواهش مي كنم. هر چي باشه ما نخاعي ها بايد درمورد تغذيه خودمون اطلاعات كامل داشته باشيم .

 اما يادتون نره كه موضوع تغذيه براي هركسي مسئله اي است منحصربه فرد و كاملا" اختصاصي . وهركسي بايد با توجه به شرايط خود و مشاوره با متخصصين تغذيه وگروه پزشكي خود به آن بپردازد. اين چيزهايي كه من گفتم كليات كاربودند وجزئياتي هم كه گفتم به فراخورخودم بود . ولي خوب مي تونه تا حدود زيادي راه رو به شما نشان بده .


به نشانه اينكه مي خواهم صحبت هايم را تمام كنم ، ايستادم و چون دلم مي خواست بدانم كه چطوراو اين همه اطلاعات دارد. گفتم :
- از اطلاعات و تجربيات شما خيلي استفاد ه كردم و واقعا " نمي دونم كه چه جوري از شما تشكركنم . راستي چطورشده كه شما اين همه اطلاعات داريد؟


- خوب ! من بطورمرتب ازاينترنت استفاد ه مي كنم و درسايت هاي مختلف مربوط به مراكز نخاعي گشت مي زنم و مطالب آنها را مطالعه مي كنم . دربيشترآنها مقالات خيلي خوبي در مورد مسايل مختلف افراد نخاعي بيان شده ومطالب آنها هم دائما" به روزمي شه.

 من فكرمي كنم كه بد نباشه كه هركسي روزي چنددقيقه اي ازوقت خودشو به مطالعه اين  سايت ها اختصا ص بده .راستش رو بخواهيد اين اطلاعاتي كه به شما گفتم ، چكيده مقالات زيادي  بوده  كه من آنها را خونده بودم . به نظر من داشتن اطلاعات و به طوركلي آموزش براي امثال ما خيلي مهمه ومن دوستان زيادي دارم و به چشم خودم ديده ام كه كساني كه اطلاعات بيشتري دارند ،‌ به مراتب مشكلات وعوارض كمتري داشته اند.


****


بعد ازاتمام صحبتهايمان او را به نهار دعوت كردم . اما او نپذيرفت . احساس كردم مي تونم با او ارتباط داشته باشم . شماره تلفنش را گرفتم . ازاينكه يك دوست نخاعي پيدا كرده بودم ، خيلي خوشحال بودم و از اينكه اطلاعات خوبي به من داده بود ،‌ خوشحالتر. با او خداحافظي كردم. با وجود آن همه توضيحي كه به من داده بود ومن خسته اش كرده بودم ، ‌با انرژي ، ويلچرش را هل داد و به سرعت ازمن دور شد .


آخراي ترم بود و همه دانشجويان ، خودرا براي امتحانات و ارائه پايان نامه ها آماده مي كردند . من كه تمام مطالب خود را برمبناي داستان خودم تنظيم كرده بودم ، باجستجودراينترنت و با مطالعه 16 مقاله انگليسي واستخراج نكات مهم آنها موضوعات انتخابي ام را تكميل نموده بودم . سرانجام تاريخ و ساعت نوبت من فرا رسيد و بايد براي دفاع از پايان نامه ام در گروه هئيت علمي حاضر مي شدم . آن جلسه راباطرح موضوعات مهمي از جمله :


- اهميت موضوع تغذيه براي افراد نخاعي
- بيماريها واختلالات مرتبط با تغذيه
- وضعيت تغذيه دردوره حاد آسيب نخاعي
- اضافه وزن درافراد نخاعي و مشكلات حاصل ازآن براي فرد واطرافيان او واهميت پيشگيري ازآن
- تغذيه ضامن سلامت افراد نخاعي
- رژيم غذايي افراد نخاعي و تعيين بهترين موادي كه بايد مصرف شوند
- رژيم غذايي براي افزايش وزن ورسيدن به وزن مطلوب
- رژيم غذايي براي كنترل وزن
- روش هاي كاهش مصرف چربي
- ميزان كالري مورد نيازبدن
- وزن ايده ال درافراد نخاعي واثرات وزن مطلوب
- پيشگيري از يبوست با استفاده تغذيه مناسب
- نحوه استفاده از غذاهاي حاوي فيبر
- مصرف مايعات در پيشگيري ازعفونت دستگاه ادراري
- نقش تغذيه درپيشگيري ودرمان زخم فشاري
- نقش آموزش واطلاعات برروي سلامتي


به پايان رساندم . بالاخره راي نهايي گروه آموزشي درمورد پايان نامه من اعلام شد :
" نظربه اهميت بسيارزياد موضوع " تغذيه افراد نخاعي" و با توجه به تمركز آن برروي نكات مهم وضروري ، اين پايان نامه موفق به كسب درجه عالي مي گردد"
مشاهده آن برايم لحظه اي فراموش نشدني و شيرين بود.

الان به عنوان مشاورتغذيه يكي ازمراكزنخاعي مشغول فعاليت هستم و ازاينكه به افراد نخاعي خدمت مي كنم ، احساس غرورمي كنم .


 

 

 

 

****

 منبع : داستان كوتاه " پايان نامه   "  نوشته : عباس كاشي  -انتشار : مركز ضايعات نخاعي-    www.isaarsci.ir -اسفند- 1389

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی