داستان كوتاه  

رهايي از  عفونت  ادراري

عباس كاشي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 


 

حالم اصلا" خوب نبود.احساس ناخوشي وكسالت وحالت تهوع داشتم . سرم درد مي كرد. بدنم درحرارت تب مي سوخت. عرق مي كردم ودچارلرزهم مي شدم . باوجودتب احساس سرما مي كردم. اسپاسم هايم به خصوص در ساق پا ، شکم وناحيه مثانه ام شديدتر شده بودند. ادرارم بوي نامطبوعي داشت . رنگ آن تيره شده بود و درآن مقداركمي خون و رسوب وجودداشت . مي دانم كه اگر حس داشتم ، سوزش ادرار شديدي را احساس مي كردم .

همه اينها دست به دست هم داده بودند تا شيريني لحظاتي كه بعدازمدتها نصيب من شده بود يعني ديداربا بايكي ازبهترين دوستانم ، به كام من تلخ شود. اكبر،از همكلاسي هاي دوران مدرسه بود .واي كه چه خاطرات خوبي با هم داشتيم . چه بازيهائي مي كرديم . چه شوخي هائي مي كرديم . شوخ طبعي او وتيكه هائي كه مي انداخت باعث مي شدكه درهرشرايطي به ما خوش بگذرد. حالا چندين سال ازآن سالها مي گذشت .
 


من دراثريك سانحه رانندگي وبه علت نبستن كمربندايمني واصابت سرم به شيشه جلو دچارضايعه نخاعي شده بودم . با وجود حال و  روزي كه داشتم ، او تنها كسي بود كه مثل گذشته با من رفتار مي كرد . انگاركه هيچ اتفاقي براي من نيافتاده بود.

يكي ازمشكلات بزرگم عفونت ادراري بود.كه حالا ، آن هم هنگام ديدار با بهترين دوستم ، علائم آن عود كرده بود. علتش هم سهل انگاري بود كه دربهداشت خودم كرده بودم .اكبرباديدن حال ووضع من نگران شده بود و مي خواست كه مرا به درمانگاه ببرد .اما من كه چندروزي بود اين علائم را تجربه مي كردم . گفتم :

- دوست خوبم ! دكتررفته ام . وحالا كه داري منومي بيني حالم رو به بهبودي است . چند روز پيش اين علائم را كه مي بيني خيلي شديدتر بودند.

- اما آخه چرا اين جوري مي شي؟

- ببين يكي از مشكلات بزرگ ماها يعني افراد نخاعي اين است كه مثانه مون به دليل آسيب نخاع نمي تونه ، به خوبي تخليه بشه  و به علت هاي مختلف ازجمله تخليه نكردن منظم مثانه ، آلوده بودن دستها و پوست ناحيه تناسلي ، عدم كشش مناسب سوند يا پرشدن كيسه ادرار.......شرايط مناسبي براي رشد باكتريها درمثانه فراهم مي شه . باكتريها هم كه ازطريق سونداژ يعني بهترين راه ( درصورت عدم رعايت نكات بهداشتي ) واردبدن مي شوند . ازطرف ديگر   ادرار باقيمانده درمثانه بهترين محيط براي رشدآنها ست .

- خوب ! پس تو كه هميشه دوست داشتي يك حوض پرورش ماهي داشته باشي ، حالا يه حوضچه پرورش باكتري راه انداخته اي ؟ بعد زديم زيرخنده .

- راستش را به خواهي ! اگه مواظب خودم نباشم همين جوري هم مي شه كه مي گي .

- واي توروخدا مواظب خودت باش ! من ازباكتريها خوشم نمي ياد . اصلا" اسمشون را كه مي شنوم چندشم مي شه .

- نترس بابا . بانظرپزشكم داروهاي موردنيازرامصرف مي كنم .

- ببينم . مثل قديمها كه خودسرانه دارو مصرف نمي كني ؟ يادت مي ياد ! يه دونه عطسه كه مي كردي مثل نقل ونبات قرص وكپسول مي انداختي بالا .

- نه بابا! عفونت ادراري ديگه چيزي نيست كه بخوام ازاون غفلت كنم و بايد خيلي دقيق وزير نظر دكترداروهاي تجويزشده را مصرف كنم. يه بار همين جوري سر خود آنتي بيوتيك مصرف كردم ، تمام پوست تنم لكه زد و اسهال شديدي گرفتم . ازآن به بعد توبه كردم كه اين كاررابكنم. ضمنا" غير ازاين موضوع بايد سالي يكبار براي بررسي  كليه هايم به پزشك مراجعه كنم.

- خوب بهتره كه فعلا" يك قهوه بخوريم.

- لطفا" فقط براي خودت بريز و براي من هم اون بطري آب را بيار. من نبايد نوشيدني هاي كافئين داريا نوشابه هاي قندي بخورم .

- چرا؟ چه ربطي به عفونتت داره ؟ آهان فهميدم مي ترسي كه باكتريها خوش بحالشون بشه ؟

- واسه اينكه اينجورنوشيدني ها باعث مي شوندكه ميزان ادرارمن كم شوند.درحالي كه من بايد كاري كنم كه ادرارم بيشترشود. به همين خاطرهم بايستي حدود 5/2 تا 3 ليتر درروز آب بنوشم . تا باكتريها را شسته وازبدنم بيرون كنم.

- خوب پس اين جوري باشه كه سد كرج روخالي مي كني وسازمان آب را هم بيچاره !

- آره ديگه !

- حالا ازاين هم كه بگذريم بايد كلي پول آب بدي ! واي كه قيافه ات موقعي كه قبض آبت را مي بيني چقدرتماشائيه .

مثل هميشه تيكه هائي كه مي انداخت باعث شد كلي بخنديم وحالم را فراموش كردم و روحيه اي گرفتم واين چيزي بود كه من شديدا" به آن احتياج داشتم. نظم در برنامه هايم براي من اهميت زيادي داشت . هم ازبابت مصرف آنتي بيوتيكهاي تجويزشده و هم برنامه دفع مرتب ادرارم . به همين خاطرگهگاهي به ساعتم نگاه مي كردم اوهم روبه من گفت:

- چي شده منتظركسي هستي ؟

- نه راستش رابخواي ، بايد برنامه منظم دفع ادرار خودم را راس ساعت معين انجام دهم . دكترتوصيه كرده كه هر 4 ساعت يكبار اين كارراانجام دهم.البته شبها اين كاررا هر 6 ساعت يكبار انجام مي دهم . حتي گفته كه اگر پاهام ورم داشت ، هر 2 تا 3 ساعت يكبار بايد ادرارم را تخليه كنم.

- خوب حالا مي خواي چيكاركني ؟ كمكي ازمن برمي ياد؟

- راستش اول بايد دستهايم را خوب بشويم و بعد خودم را سونداژ كنم ، وتاآنجاكه مي توانم ادرارم را تخليه كنم . هنگام انجام اين كار بايد دقت زيادي داشته باشم ومطمئن شوم كه اتصالات سوند به خوبي در جاي خودقرار گرفته باشد تا ازنشتي ادرارجلوگيري شود.

- اگرعفونت هاي ادراري ادامه داشته باشه ، چه اتفاقي ممكن است بيافتد.

- خوب ! اول ازهمه اينكه احتمال آسيب شديد كليه ها وجوددارد . بعدهم احتمال تشكيل سنگ ادراري هم افزايش پيدا مي كند. درواقع يكي ديگر ازدلائلي كه نوشيدن مايعات را زياد تو صيه مي كنند ، همين است .

- پس داداش ! براي اين كه كارخانه سنگ سازي راه نياندازي . بيا واين يه ليوان آب را بخور.

- دستت دردنكنه. راستش وقتي هوا گرم است بهتراست كه هر ساعت 2 ليوان و هنگام سردي هوا ساعتي يك ليوان آب بخورم .

- خوب خيالم راحت شد . ديدي گفتم ، بي خودنيست كه آب سد كرج اين قدرپائين رفته .

- اما خيلي هم خيالت راحت نباشه . چون من كمي بصورت خانوادگي سابقه سنگ سازي دارم، بايد علاو ه بر مصرف آب و دقت در سونداژ وتخليه مناسب ادرار به يكسري چيزها مثل :خودداري از مصرف بي رويه ويتامين C ، پرهيز ازمصرف زياد لبنيات وغذاهاي پركلسيم ، بي حركتي توجه داشته باشم .

- آهان پس خانوادگي تو كار ساخت وتوليدسنگ هستيد .

- آره اما من چون نخاعي هم هستم بايد بيشتر ازآنها حواسم جمع باشه .

- راستي! اگه لبنيات و غذاهاي كلسيم دارنخوري دچار پوكي استخوان نمي شي ؟

- خوب اين جورهم نيست كه اصلا" لبنيات نخورم . با مشورتي كه با متخصص تغذيه داشتم ،مصرف يك ليوان كوچك شير، حدود 60 گرم پنيرازنوع تازه، يك عددتخم مرغ ( البته اگر سفيده رابخورم ، محدوديتي ندارم ومي تونم بيشترهم بخورم )، گوشت از نوع سفيد وقرمز حداكثر140 گرم را هرروز توصيه كرده است .

- داداش يه دفعه بيا منو هم بخور ديگه .

- اكبر جون ! اين قدر منو نخندون ! بذار برم كارهام را انجام بدهم تا بعد به فكر نهار باشيم .

- خوب تا تو برگردي ، اگر صلا ح مي داني يه سالاد توپ درست كنم .

- راستي اگه مي خواي سالاد آماده كني بايد بهت بگم كه توي اون سبزيجاتي مثل چغندر، شلغم ، هويج وريواس نريز. درضمن سيب زميني وقارچ هم براي كليه هاي سنگ سازمن خيلي خوب نيست .

- خيله خوب! امر ديگري نداريد . آدم كارخانه سنگ سازي داشته باشه و نتونه اينها رابخوره ! واي واي واي ! نوشيدني چي مي خوري ؟ نوشابه يا دوغ و....

- گفتم كه بهترين نوشيدني براي من آب است.

- ديدي ! برات آجيل آورده بودم. اما اينقدرحرف زدي كه يادم رفت ازتوكيفم دربيارم .

- فندق وبادام زميني برام خوب نيست هم براي كليه سنگ سازم خوب نيست . تا چيزي نگفتي بهتره خودم بگم . شكلات وكاكائوهم نمي خورم.


- خوب بابا . همه ي اينها مال خودم. نوش جونم.

با مصرف داروهايم و باحضوراكبرحالم بهتر شد وعلائم بيماريم رافراموش كردم. روزخيلي خوبي را باهم گذرانديم . با وجوداينكه عفونت ادراري خيلي ناراحت كننده است ، اما با حضور او وشوخي هايش نفهيدم آنروزچطورگذشت  و  به راستي  داشتن يك دوست شاد و شوخ چقدر در سلامتي  انسان تاثير گذار است  .


 


****

 

منبع : داستان كوتاه "رهايي از  عفونت  ادراري "  -نوشته : عباس كاشي -انتشار:مركز  ضايعات نخاعي -آبان 1389


 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی