داستان كوتاه  

اولين سفر هوائي من !

 عباس كاشي

 

   
   

www.isaarsci.ir

   

 

 

 

 




اولين باربود كه مي خواستم با هواپيما سفركنم . دلشوره عجيبي داشتم . دائم تصور مي كردم يكسري از كارهايي را كه بايدانجام دهم ، باقي مانده است . هميشه قبل ازرفتن به هرجائي مقداری ازافکارمن متوجه برنامه ريزيهائي قبلي مي شد ،چراكه با یک "برنامه ریزی خوب "می توانستم ازبروزخیلی از مشكلات جلوگیری كنم. اين موضوع برای يك مسافرت هوائی ، آن هم براي اولين بار، مرا كمي نگران كرده بود.


هنوزفرصت زيادي تا ساعت پروازمانده بود . به همين خاطر با يك وسواس خاصي ، چندبار كارهاي ضروري خودم را كه بايد قبل ازسوارشدن انجام مي دادم ، مروركردم.

درتمام سفرها تنها يك "ساك دستي جمع وجور" همراه خود مي آوردم . درواقع آن را"فقط برای ملزومات ضروری" آماده مي كردم . داشتن باراضافي براي افراد نخاعي يك اشتباه بزرگ محسوب مي شود و اين موضوع را چندين بار درسفرهاي زميني تجربه كرده بودم .چراكه مي دانستم كه همیشه ممکن است مشکلات غیرمترقبه ای رخ داده و باعث به زحمت افتادن من شوند.

وقت خودم را طوري تنظيم كرده بودم كه "زودتر ازافراد عادي" در محل فرودگاه حاضر شوم . درتمام سفرها باید درمورداجابت مزاج و دفع ادرار یک برنامه ریزی دقیق داشته باشم. به خصوص اينكه مي دانستم اکثرهواپیماها فاقدفضاهایی هستندکه به آسانی قابل دسترس باشند.به همين دليل درطول مدت باقيمانده تا سوارشدن هواپيما ، به توالت رفته و "به وضعيت اجابت مزاج و دفع ادرارم رسيدگي" كردم.



آنچه كه براي يك مسافر نخاعي اهمیت زيادي دارداین است که خيلي بايد " هوشيار" باشد. بنابراين دائم به صفحه اعلام وضعيت پروازها نگاه مي كردم و به اعلان هاي پخش شده از بلندگوي فرودگاه گوش مي دادم . مي دانستم كه بعدازتحويل دادن بارهايم ، مي بايستي تا زمان سوار شدن به هواپيما روي ويلچر خودم باقي مي ماندم .


ترجيحا" "بايد اولين نفرسوارمي شدم "و در موقع خروج از هواپيما نيز" آخرين نفرپياده مي شدم" . به همين خاطرعلاوه برزمان پروازبايستي يك زمان اضافي را در نظرمي گرفتم .به همين خاطر سعي كردم زودتردرجلوي قسمت تحويل بار وصدوركارت پروازحاضر شده وبه مسئول مربوطه وضعيت خودم را توضيح دهم . او هم ازاينكه زودتربه او مراجعه كرده بودم ، تشكركردويكسري توضيحات راجع به اينكه بايدبا ويلچرخودم تا جلوي درب هواپيما بروم ، ارائه داد و روبه من كرد وگفت :

- مشكل خاصي نداريد؟ لازم است كارخاصي براي شما انجام شود؟. اگردرطول جابجائي تا هواپيما نياز به كمك داريد بفرمائيد .

- من هم ازاوتشكركرده وجواب دادم خير. او هم ادامه داد:

- همكارانم در طول پرواز به شما كمك خواهند كرد . درهرصورت اگراحتياج به چيزي داشتيد ، به آنها اطلاع دهيد.

- سپس به من گفت : لطفا" كمي منتظر بمانيد .

بالاخره ساكم را تحويل قسمت بار داده و به مسئول صدوركارت پرواز يادآوري كردم تا برچسب مربوطه را كه با برچسب بارمن مطابقت داشت ، روي ويلچرم بزند .

 ازاينكه مي ديدم مسئول صدوركارت پرواز درمورد افراد ويلچري اطلاعات كافي داشته وبرخوردبسيارمناسبي دارد، خيلي خوشحال شدم و يك حس اطمينان خاطري را در خود احساس كردم . بعدازگرفتن كارت پرواز  و تحويل ساكم ، نگاهي به كارتم انداختم . بله ! همه چيزدرست بود . وقتي كه دستورالعمل های مربوطه به افرادي مثل من برای کسانی که مي خواهند کمک کنند، مشخص باشد، ازبروز خيلي مشكلات كاهش خواهدداد .همانطور كه انتظار داشتم صندلي من درقسمت جلوي هواپيما ونزديك به درب هواپيما درنظرگرفته شده بود. تصميم گرفتم ، بلافاصله به قسمت خروجي رفته و گيت مربوط به خودم را شناسائي كنم . هدفم اين بود كه درا ين قسمت نيز همانند بخش صدور بليط زودترازاعلام كردن مسافران براي پرواز، درجلوي گيت مربوطه حاضرشده و وضعيت خودم را با مسئولين كنترل بليط درميان بگذارم .

مسوولين  كنترل كارت هاي پروازبه محض حضوردرمحل تصدي خود، شروع كردند به خوش وبش گوئي بامن:

- خوب ! چطوري قهرمان . لطفا" كارت خود را مرحمت كنيد .
- خواهش مي كنم ! . بفرمائيد .
- لطف كنيد وبراي سوارشدن به هواپيما ازآن خودرواستفاده كنيد. انشاء اله سفرخوبي داشته باشيد .

من هم مجددا" ازاوتشكركردم . ضمن خداحافظي چشمم به خودروي ويژه اي افتاد كه براي حمل افراد ويلچري وكساني كه امكان بالارفتن ازپله ها را نداشتند، درنظرگرفته شده بود و مجهزبه بالابربود و يك نفر درداخل آن ودونفرهم دركنار آن ايستاده بودند، كه يكي ازآنها، با مشاهده من به طرفم آمد وضمن سلام و احوالپرسي درهل دادن ويلچربه من كمك كرد.سپس با كمك همكارش ومراقبت آنها روي سكوي بالابررفته و درداخل خودروجاي گرفتم . وقتي درجاي خودم قرارگرفتم، متوجه فرد ويلچري ديگري شدم .اما او ازويلچر برقي استفاده مي كرد وهمانند من واردخودرو شد ه واوهم درجاي خودمستقرگرديد. به منظور ايمني بيشتر درطول جابجائي با خودرو، وبا كمك مسئولين براي مان "كمربند ايمني" بسته شد.خودروحركت كرد وبعدازمدت كوتاهي دركنارهواپيما قرارگرفت . تك تك روي بالابرقراگرفته و به داخل هواپيما هدايت شديم .درمجاورت درب هواپيما ، لازم بود كه برروي يك صندلي مخصوص جابجا شويم . باتوجه به اينكه اجزاء اكثرويلچرها به آساني قابليت جداشدن دارند ، دراين مرحله بايد بعدازخارج شدن ازآن وعليرغم آگاهي مسئولين به آنان متذكرمي شدم كه هنگام جابجاكردن آن ، "درنگهداري صحيح ومراقبت ازمفقودشدن اجزاءآن" دقت زيادي داشته باشند.
اما مطمئن ترين كار اين است كه درموقع پرواز تمام " قطعات کوچک وقابل جداشدن ویلچر (مانند دسته صندلی، یا جاپائی ها، تشکچه ویلچروازاین قبیل...) برداشته" وبه داخل هواپيما برده و درمحل محفظه بالای سرخودمان قراردهیم. با انجام چنین تدابیراحتیاطی می توان ازگم شدن یا آسیب قطعات جلوگیری نمود.

صندلي مذكوربه شكل باريك طراحي شده و براي حركت درراهروي وسط هواپيما مناسب بود. هرگونه حركت ونيازبه جابجائي ، با كمك خدمه پروازي صورت مي گرفت. احساس مي كردم كه آنان از نحوه جابجائي من اطلاع دارند .اما بااين حال به اين نكته اكتفا نكردم و به آنها يادآوري كردم كه مراقب برخوردهاي احتمالي و كشيده شدن بدنم روي سطوح باشند.

بطوركلي درمسافرتهاي هوائي يكي ازمهمترين نكات " محافظت از پوست بدن " است . مرحله جابجا شدن بين ويلچر و صندلي هواپيما يكي از مراحلي مي باشد كه لازم است به محافظت از پوست توجه خاصي شود . هنگام جابجائي يا بلندشدن ازروي صندلي بايد ازبرخوردناگهاني بدن با دسته هاي صندلي مراقبت نمود .همچنين ازكشيدن بدن روي صندلي و سطوح جابجائي خودداري كرد واين نكته بايد به پرسنل پروازي نيزتذكرداده شود.

ازآنجائي كه مدت پروازمن بيشتراز 2 ساعت بود ، بايد تشكچه خودم رابرمي داشتم و به همرا ه خود به هواپيما مي بردم . اما فكر مي كنم بهتراست كه حتي در پروازهاي كوتا ه تر هم تشكچه ويلچر برداشته شود تا درموقع تحويل دادن ويلچر مفقود نگردد.

تشكچه هاي نوع jay درهواپيما ها هيچ مشكلي ندارند ، چراكه مي توان براحتي لايه هاي متحرك آنها رابرداشت. اما تشكچه من ازنوع روهو(Roho) بود ، به همين دليل به ميزان باد آن توجه داشتم ، چراكه مي دانستم با صعود هواپيما و اوج گرفتن آن ، فشار هواي داخل هواپيما تغيير مي يابد ، به طوري كه در ارتفاع ، تشكچه متورم ودرموقع فرود عكس اين حالت اتفاق مي افتد. بنابراين لازم بود که هوای تشکچه خودرا کم کنم تا ازانبساط بیش ازحدآن درارتفاع جلوگیری شود. قبل از انجام هرگونه تنظيمي بايستي تا رسيدن هواپيما به نقطه پروازي موردنظرمنتظرماند و سپس باد تشكچه را تنظيم نمود. همچنين بعدازفرود نيزمجددا" ميزان باد را تنظيم كرد.به همين خاطرتوصيه شده كه جهت تنظيم باد اين تشكچه ها پمپ كوچكي دردسترس داشته باشيد .

بالاخره برروي صندلي خودم مستقرشدم . هواپيما بعد ازتكميل مسافرين به پروازدرآمد. ازآنجائي كه پروازي نسبتا" طولاني رادر پيش روي داشتم ، فراموش نكرده بودم كه براي كاهش يا حذف فشارهاي وارده بربدنم بايد مانورهاي بلندشدن وخم شدن به سمت جلورا انجام دهم. تا ازبروز زخم فشاري جلوگيري نمايم .


همچنين چون مي دانستم كه درنشستن هاي طولاني امكان ورم پاهايم وجوددارد، يك "كفش خيلي راحت "و جلو باز پوشيده بودم ، تا ازوارد آمدن فشارزياد به پاهايم جلوگيري كرد ه ومانع ازآسيب ديدن آنها شوم. با اين وجود نكته مهم اين بود كه بايد مرتب پاهايم را بررسي كنم .ضمن اينكه هراز گاهي و درفواصل زماني منظم پاهايم را بالانگه دارم . درجائي خوانده بودم كه اين موضوع درپروازهاي طولاني تر ازاهميت خيلي زيادي برخورداراست. به همين خاطربعضي ها حتي مجبورند با استفاده ازيكسري وسائل و حتي بانداژ مانع ازافزايش ورم درپاها گردند.

درهرحال توصيه شده كه افرادنخاعي ازپروازهائی که نیازبه تعویض هواپیمادارد، یا پروازهای طولانی مدت ، یا پروازهائی که توقف زیادی دربین راه دارند،خودداری نمايند.

سرانجام به مقصد رسيديم وهواپيما به سلامت فرودآمد و ما هم همانند تدابيري كه براي سوار شدن داشتيم ، پياده شديم . وقتي مجددا"روي ويلچرخودم نشستم ، احساس راحتي وامنيت بيشتري مي كردم . مجددا" با فرد ويلچري ديگر سواربرخودروهاي مخصوص به گيت خروجي رسيده وبه محل سكوهاي تخليه بارحركت كرديم . متوجه شدم كه او درهل دادن ويلچر خودمشكل دارد. به همين دليل رو به او كرده و گفتم :

- آيا حالتان خوب است ؟ نياز به كمك نداريد؟
- نه . من هميشه ازويلچربرقي استفاده مي كنم . چراكه دردشانه دارم .
- خوب . پس چرا آن را همرا ه خود نياورديد.
- درواقع درچند سفري كه داشتم ویلچربرقی من مشکلات زيادي براي من به وجود آورد. بازرسان فرودگاه همیشه باتریهای ویلچرمن را بازديد می کردند،چراکه باتریها به خاطرمایعی (اسید) که دارند، بایستی بطورجداگانه و درداخل یک محفظه قرارداده شوند. بنابراین همیشه مجبوربودم به آنان توضیح دهم که به چه صورت بایدباتری را خارج کنندتابه مدارها وسیم کشی های آن آسیب نرسد. اما دریکی از پروازها قسمت شارژر و کابل باتری ویلچرم آسیب دید. ومن هم مجبورشدم تمام برنامه های مسافرت و اقامتم راعوض کنم!. به همين خاطر ترجيح مي دهم كه با وجود دردشانه هايم ازويلچردستي استفاده كنم .

با صحبتهاي او احساس كردم كه تجربه بالائي دارد . با روابط عمومي خوب او و در فاصله كوتاهي كه تارسيدن به محل دريافت بار داشتيم ، ارتباط خوبي بين ما برقرارشد و جهت دوستي شماره هاي تلفن خودرا بين يكديگررد وبدل كرديم . كه البته همين كارهم بعدها منجربرقراري دوستي عميقي بين ما شد و من توانستم ازتجربه هاي گرانقدر اواستفاده زيادي ببرم.

اولين سفرهوائي من به خوبي وسلامت انجام شد ودرطول آن تجربيات خوبي كسب كردم . من به تمام افرادي كه وضعيتي همانند من دارند، توصيه مي كنم كه هميشه قبل ازسفربهتراست با افرادي که داراي تجربه هستند صحبت کرده ،یا تجربیات آنان رامطالعه نمائید.

دراين سفرمتوجه چند نكته مهم شدم كه توجه به آنها درسفرهاي بعدي كمك زيادي به من كرد . ازجمله:
- با وجوداينكه كاركنان فرودگاهها و خدمه پروازي ازقوانين جابجائي افرادويلچري مطلع هستند ، اما هر شخص بايد جهت حفاظت خود و وسائلش آمادگیهاي لازم را داشته باشد.

- بهتراست ازنوع هواپيمائي كه مي خواهيد با آن سفركنيد، اطلاع داشته باشيد وترجيحا" ازپروازهائي استفاده كنيد كه هواپيماهاي راحت تري دارند.

- آماده باشيد که برای پرسنل هواپيما توضيح دهيد که به چه نحو به شما کمک کرده و يا چگونه وسيله کمک حرکتی شما راجابجا كنند. بعدها من كارتي را براي خودم درست كرده ويكسري از نكات ايمني و مهم را درآن ذكر كرده وبروي ويلچرخودم نصب مي كردم ، تا فرد جابجا كننده ازآنها مطلع شود.

- همراه داشتن يك كيف دستي با قابليت جمع شدن مي تواند كمك كند كه اجزاي جداشونده ويلچرخود (ازجمله جای پا و يا اهرم کنترل فرمان) خودرادرآن قرارداده وهمراه خودبه داخل هواپيما ببريد،.احيانا" اگرقسمتي ازويلچرشكستني باشد، اما قابليت جداشدن را نداشته باشد ، مانند اهرم کنترل فرمان, مي توان آنرا با نوار پلاستيکی حبابدار و چسب به خوبی بپوشانيد تا از بروز صدمات احتمالی به آن جلوگيری شود.

اما عليرغم برنامه ريزي ، هوشياري ، كسب اطلاعات واستفاده از تجربيات ، در هرسفري بهتر است که انتظارچیزهای غیرمنتظره راداشته باشيد. چراكه حتی با بهترین برنامه ریزی هم ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید .درهرحال به مرور وبا گذشت زمان ، تجربه ما بیشترخواهدشد و قادرخواهیم بود ازبروزمشکلات جلوگیری کرده و ويا آنها رابرطرف كنيم. همچنين می توان تجربیات خودرابا سایرافرادنخاعی نیز تقسیم نمود.



****

 

منبع : داستان كوتاه "  اولين سفر هوايي "  -نوشته : عباس كاشي -انتشار:مركز  ضايعات نخاعي -آذر 1389
 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی